|
سهم از درآمد (2006) |
سهم از مدالها (2004) |
5% بالاتر |
36% |
33% |
10% بالاتر |
47% |
47% |
25% بالاتر |
68% |
73% |
50% بالاتر |
87% |
89% |
این جدول بیان می کند که مثلا در سال 2006 5% ثروتمندترین افراد یک کشور(مثلا آمریکا) بطور متوسط 36% از درآمد آن کشور را بدست می آورند. و همچنین 5% بالاترین کشورهای صاحب مدال های المپیک در المپیک 2004 چیزی حدود 33% از کل مدال ها را بدست می اورند.(آمار درآمد از اینجا و آمار مدالها اینجا)
و این در دید کسانی که عدالت را با تفاوت و ناتساوی بودن تعریف می کنند باید یک ناعدالتی بزرگ به حساب بیاید! چرا؟ چون چند کشور معدود(آمریکا، چین، روسیه و استرالیا) 33% از کل مدال ها را مال خود می کنند!
به نظر می رسد هر آنچه که شامل یک فرآیند رقابتی باشد(فرآیندهای رقابتی، طبیعی ترین فرآیندها هستند)، چه در ورزش و چه در اقتصاد، نتایجش بصورتی نامساوی (ناعادلانه!) توزیع می شود. و شاید این توزیع نابرابر، چه در ورزش چه در اقتصاد امری کاملا طبیعی باشد. امری برخاسته از نظم طبیعی و نه از شرارت این و آن.
جالب اینجاست که مدال آوران و قهرمانان المپیک در تمام دنیا مورد احترام و مورد ستایش هستند و مردم آنها را دوست دارند! حتی با وجود اینکه این نابرابری در نتایج در المپیک وجود دارد. اما ثروتمندانی که جزء 5 درصد ثروتمندترین هستند، و در یک فرآیند رقابتی، برندگان هوش و ذکاوت در فعالیتشان هستند، مورد اعتراض قرار می گیرند!
آیا نباید به کسانی که بالاترین جایگاه ها را با ذکاوت و تلاش خود در رقابت اقتصاد در یک کشور بدست می آورند، اشتغال ایجاد می کنند، موجب نان خوردن بسیاری از خانوارها می شوند و… هم احترام بگذاریم؟!
راستی مالیات ستانی از این مدال آوران نابرابر چگونه خواهد بود؟!
شاید باید مدال بعضی ها را نصف کنیم یا قسمتی از مدالشان را به فقیرترین ها بدهیم، نه؟!
مخلص کلام: رقابت و نابرابری در همه زمینه ها کاملا طبیعی و نشان از سلامت یک سیستم دارد. به این سیستم طبیعی ور نروید!
این مطلب با اقتباس از این پست مارک پری نوشته شده است.
احترام به ثروتمندان در جاهایی که سیستم اقتصادی درست کار می کنه (بر اساس رقابته) چیز کاملاً پذیرفته شده و جا افتاده ایه. اونجاها ثروتمندان هم به اندازه مدال آوران (یا حتی بیشتر) معروف و محبوبند. (بیل گیتس، وارن بافت، مایکل دل و …)
این عدم احترام و بدبینی و حتی مشکوک بودن، توی کشورهایی مثل ایرانه که راههای درست پولدار شدن خیلی محدوده و اکثر کسانی که پولدار شده اند، از راههای عجیب و غریبی بوده که حداقل در نظر مردم پذیرفته و درست نیست.
البته در مورد ایران، حکومت ایدئولوژیکی که ستایش فقر و مذمت پولدار بودن، جزئی از مرامش شده، مزید بر علته.
به این خاطر من فکر نمی کنم، در این قضیه مردم تقصیری داشته باشند.
—————————–
صادق: در تمام دنیا توسط جریان چپ و در برخی کشورها توسط اکثریت مردم سرمایه داران مزمت می شن! همین بیل گیتس و دل ببینید چقدر فحش می خورند. از سوی دیگر این مشکل وجود رانت خارجی و در نتیجه ثروت بی حساب و کتاب وجود دارد. ولی یک راه بیشتر نیست، از بین رفتن منبع رانت(که دولت است و دولتی بودن منابع) . ولی فقط این نیست. در کشورهایی همانند ایران جریانات روشنفکری به شدت ضد سرمایه دار هستند، حال از هر طریقی که سرمایه بدست آمده باشد، مگر خیامی ها، ایراوانی ها و …. سرمایه داران کارآفرین و درست و حسابی نبودند؟ چرا اوایل انقلاب انقدر اذیت شدند و اموالشان هم مصادره شد!!
سلام صادق جان
ببین من با حرفت در مورد رقابت در اقتصاد و در کل رقابت در هر زمینه ای مشکلی ندارم و می دونی که قبول دارم ولی نمی دونم چرا یه لحظه فکر کردم خیلی ساده کردی این قضیه را
ببین مدال گرفتن در المپیک به خیلی از مسائل بستگی داره که به نظر من تنها رقابت نیست
البته این مسائل پیشینی هستند نه اینکه بگیم خق کشی و این حرفها بلکه این رو می خوام بگم که مقلا شوروی سابق و یا آمریکا و یا چین کنونی برای اینکه اثبات کنند که برتر هستند در جهان روی این اول بودن ها خیلی سرمایه گذاری می کنند و این سرمایه گذاری ربطی هم به ورزشکار نداره خیلی .
این رو گفتم تا بگم که در این عرصه هم اون دولتی که میگی نقش داره و یک رقابتی را شاهد هستیم که خیلی ها به دلایلی فرصت بروز توان رو ندارند یعنی به نوعی این نابرابری در المپیک علاوه بر ریشه داشتن در توانایی های فرد و زحمت کشیدن ها به نوع نگاه دولت ها هم بستگی داره مثلا یه کشوری مثل کره شمالی اینجا میاد و در رده های بالای جدول قرار میگیره چرا ؟ چون این ربط مستقیم به سیاست های دولتش داره ،
می خوام این رو در تکمیل این پستت اضافه کنم که باز هم در این زمینه مثل اقتصاد باید نقش دولت رو در نظر گرفت، چه اینکه نمی تونیم بگیم که در کره شمالی و یا حتی چین چون قابت بالاست پس استعداد های مردم شکوفا میشود و در ورزش هم خودش رو نشون میده!
البته من یه کم افکارم این روزها آشفته هستش و خیلی خوب نمی تونم متمرکز بشم تا جمع بندی کنم ولی خواستم این رو بگم که در این مقایسه که کردی باید این مسائل رو هم در نظر گرفت.
——————————
صادق: محمود خان درست می گی، ولی این تفاوتی در نتیجه گیری که من در پست کرده ام ایجاد نمی کند و مخدوش کننده آن نیست. فقط یک اطلاع اضافی است راجع به دلایل این توزیع نابرابر.
صادق جان سلام
کشورهایی که درآمد و رفاه سرانه بیشتری دارند خوب امکانات ورزشی بهتری را هم می توانند برای مردمشان فراهم کنند، مشحص است که استعدادها در این کشور ها سریع تر شناحته می شود و پرورش می یابد و امکان مدال آوردن این کشورها هم بیشتر است
اما همیشه این طور نیست که فقط کشورهای با درآمد بالا بتوانند مدالهای زیاد بگیرند یا کشورهای کم درامد مدال کمتری بگیرند.
برخی از کشورها فقیر که این زیر ساختهای ورزشی را ندارند با فراهم کردن امکانات محدود و بسیار بالاتر از سطح متوسط جامعه شان برای گروهی خاص موفق به گرفتن مدال می شوند
که بیشتر جنبه نمایشی دارد و برای در آوردن چشم دشمنان است !!!!!!
همین بحثٍٍ را می توان در مورد مدال آوران المپیادی، تعداد مقالات علمی چاپ شده در ژورنالهای علمی و یا معیارهای دیگری هم مطرح کرد.
خلاصه انکه چشمه ای که از خودش آب داشته باشد کجا و آنکه با کاسه در او آب بریزی کجا؟
اما اینکه نتیجه گرفته ای که تفاوت نیکو است و مانع عدالت نیست و باید به این تفاوت ها خصوصا در حیطه ثروت نگاه مثبت کرد. فکر نمی کنم از این مقدمه ای که تو مطرح کردی بشود به این راحتی این نتیجه را گرفت هرچند که با توصیه و نتیجه ات کاملا موافقم.
درود بر تو كه كه آزادگان ايراني!
به وبلاگ من هم سري بزن! در ضمن اگر دربارۀ انديشه هاي راتبارد و ديگر متفكران آناركوكاپيتاليست هم چيزي بنويسي، بد نيست…
دوستدارت، علي!
سلام.این مقاله برای من خیلی جالب بود.منهم یه چیزی در مورد پوادار ها و فقیر ها در وبلاگم نوشتم.خوشحال میشم نظر شما را بدانم.
اگه از اين زاويه نگاه كني كه امكانات (مثلا استخر شنا يا آزادي ورزش خانمها) توي كسب اين مدالها تاثير داره به نوعي بي عدالتي رو مي بيني. حتي يكي ممكنه شناگري رو كه بخاطر قد كوتاهترش فقط با يك صدم ثانيه دوم مي شه در ذهن خودش تكنيكي تر و برنده بدونه! (عدالت كه انتها نداره،نتايج بايد تا حد امكان نرمال بشه :دي)
تازه از كجا ميدوني مردم هميشه از قهرمانان المپيك تعريف ميكنند؟ شايد تا اونجا تعريف كنن كه ببينن نتيجه زحمتشون رو كشيدن ولي آيا اگه از اون مقام براي تبليغات و پول درآوردن استفاده كنن هنوز همون ديد مثبت وجود داره (نمونه ايراني ش رضازاده)؟
معلومه وقتي پول دراوردن و پول دار بودن رو معيار قرار بدي افراد پولدار ميشن آدماي باهوش! بابا آخه يه آدم با اين همه پول ميخواد چيكار كنه؟ كه دم مرگ همه ش رو ببخشه يا بعد از اينكه خيليا از فقر گرسنگي و بيماري مردن خرج ريشه كني مالاريا كنه؟ درسته كه بازار آزاد و اقتصاد غير دولتي مكانيسم خوبيه اما ته ش به نظر من نه!