خودكفايي، استقلال و از اين چيزها در گندم

امروز در اخبار تصميم هيات وزيران به واردات 2 ميليون تن گندم را ديدم(+) كه عملا ميخي بر تابوت خودكفايي است! بر اين مبنا خواستم پستي بنويسم:

اين بحث خودكفايي و استقلال هم در كشور ما داستاني دارد كه به هيچ وجه راستان نيست. در اين پست سعي ندارم تا تمامي ابعاد اين قضيه را توضيح دهم، صرفا اندكي در مورد خودكفايي خواهم گفت و اندكي هم از طرح خودكفايي گندم و بدبختي هايش.

اول آنكه خودكفايي و كسب استقلال در حوزه اقتصاد، عملا امروزه ديگر معنايي ندارد. هرچند اقتصاددانان وطني(و همچنين برخي از اقتصاددانان جهان سومي) با پيش كشيدن كليشه هايي همچون كالاهاي استراتژيك و عادي و از اينگونه مسايل سعي مي كنند تا توجيه گر بحث خودكفايي باشند. اما آنچه واقعي است اين است كه هرچند بحران مواد غذايي جدي است و امنيت غذايي بسيار مهم است اما اين نمي تواند توجيه گر طرح هاي خودكفايي همچون طرح خودكفايي گندم باشد.(مي توان با يك استرات‍ژي وارداتي صحيح و همچنين استفاده از پتانسيل هاي منطقه اي اين خلا را جبران كرد)

نظريه خودكفايي و استقلال اقتصادي بيشتر يادآور يكسري از نظريه پردازي هاي دهه هاي 60 و 70 ميلادي و بطور خاص نظريه جايگزيني واردات است كه طي آن كسب استقلال در توليد و عدم نياز به واردات از كشور خارجي عملا در روند توسعه بسيار مهم ارزيابي مي شد. اما با شكست سنگيني كه اين نظريه در عمل متقبل شد، و كشورهاي عمل كننده به ان را به مصيبت و فلاكت مبتلا كرد، اين نظريه عملا از عالم انديشه اقتصادي به حاشيه رفت. و صرفا براي دستبردهاي سياسي و منحرف كردن اذهان مردم از جانب سياستمداران دست آويز قرار مي گيرد. (بطور مثال اين دفاع خنده آور از اينگونه طرح ها كه متاسفانه در دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران انجام شد را ببينيد؛‌من كه از جلسه فرار كردم!)

طرح خودكفايي گندم كه از سالهاي پاياني دولت خاتمي عملا آغاز شد، ولي ساليان سال از آن صحبت مي شد و به سوداي آن هورا كشيده مي شد، طرحي بود بر اين مباني نظري كهنه و منسوخ كه از ابتدا نه تنها امكان آن بلكه اصلا اصل آن زير سوال بود.

حال چند نكته جالب از اين طرح:

بعد از اينكه دولت عملا پاي در مسير خودكفايي گندم نهاد و از خريد تضميني تا پرداخت هزينه بيشتري به كشاورز و …. را متقبل شد، اتفاقات فراواني افتاد كه در زير برخي از آنهايي كه من به مناسبتي با آنها درگير بوده ام را بازگو مي كنم:

1- كشاورزان اقدام به كاشت گندم در زمين هايي كردند كه قبل از آن براي كاشت ديم هاي ديگري استفاده مي شد(حدود نيم ميليون از اراضي زير كشت ديگر ديم ها نيز تغيير كاربري به كاشت گندم پيدا كردند) و بنابراين در آن مواد دچار كمبود شديم و قيمت آنها افزايش يافته و مجبور به واردات برخي از آنها شديم. از اين موارد به طور مشخص مي توان به جو، پنبه، حبوبات و سيب زميني اشاره كرد كه همه را پس از سال 83 كه شروع طرح خودكفايي گندم بود، مجبور شديم از خارج وارد كنيم!(در حالي كه كشور ما در سالهاي قبل از آن به هيچ وجه وارد كننده پنبه و حبوبات نبود)

2- كشاورزان عزيز، با برداشت بي حساب و كتاب گندم و جمع كردن كلي سنگ و كلوخ و امثالهم در ميان گندم ها، و از آنجايي كه دولت با توجه به بزرگي كار و ازدحام مربوطه امكان اعمال نظارت كافي را نداشت، سبب مي شدند تا وزن گندم تحويلي اشان افزايش يابد! اما اين پايان كار نبود.

3- در سيلوهاي گندم بدان دليل كه گندم مدام بايد در حال گردش باشد (تا فاسد نشود)، و بهمين سبب ديوار لوله هاي سيلوها را از فلزي خاص و گران قيمت تهيه مي كنند. اين سنگ و كلوخ ها بسيار مشكل زا مي شدند. و با وارد كردن ضربه به اين روكش ديوارها، سبب مي شدند تا اين روكشها سوراخ شده و عملا كارايي خود را از دست بدهد و گندم هنگام برخورد با پوسته نم كشيده و زمخت ديوار به شدت از كيفيتش كاسته شود و عملا بسيار نامرغوب گردد.

4- از سوي ديگر، از آنجايي كه در اين طرح، سيلوي كافي براي انبار اين همه گندم وجود نداشت، در ابتداي طرح حدود يك سوم از كل گندم هاي توليدي و در سال گذشته با رسيدن توليد گندم به 12 ميليون تن، تقريبا نصف گندم هاي توليدي در فضاي باز نگهداري مي شدند!! كه سبب مي شد تا حجم بسياري از آن از بين رفته و يا با كيفيت بسيار پاييني عرضه گردد.

مطمئن باشيد كه اين گونه طرح هاي جامع!! مشكلات فراواني ايجاد مي كنند كه بخشي از آن بخاطر دولتي بودن آنها و بخشي ديگر به خاطر جامع بودن آنهاست! مشكلاتي كه از نگاه ما پنهان مي ماند و سالها مي گذرد تا از آن مطلع شويم. ولي بدانيم كه اين مشكلات آنقدر زياد هست تا كل منافع متصور براي اين گونه طرح ها را از بين برد.

به هرحال به نظر مي رسد كه حجم عظيم يارانه آرد و گندم (حدود 2.5 ميليارد دلار در سال) مسبب اصلي مصرف بيش از حد(بيش از متوسط جهاني؛‌ ايران يك درصد از جمعيت دنيا ولي بيش از 5 درصد از كل مصرف گندم دنيا را دارد) و هدر رفتن بيش از حد اين كالاي گرانبهاست(بطوري كه در آمار مختلف از 20 تا 35 درصد نان توليدي، دورريز شده و اسراف مي شود)

به نظرم طرح خودكفايي( گندم)، يكي از سوءتفاهم هايي است كه همه گير است، بطوري كه هم آقاي هاشمي،‌هم آقاي خاتمي و هم آقاي احمدي ن‍ژاد از اين گونه طرح ها به شدت استقبال كرده اند. در همين مورد گندم، آقاي هاشمي پيگير اين كار بود، آقاي خاتمي آن را اجرايي كرد و آقاي احمدي ن‍ژاد هم، مسئول طرح خودكفايي گندم (آقاي اسكندري) را به سمت وزارت جهاد كشاورزي رسانيد و نشان داد كه بسيار مصمم است.

این نوشته در iran, محمدصادق الحسینی, کاتالاکسی, اقتصاد, اقتصادی ارسال شده و با , , برچسب‌گذاری شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

8 پاسخ برای خودكفايي، استقلال و از اين چيزها در گندم

  1. فتحی :گفت

    چشم و گوش من اقتصاد ندیده هم باز شد

  2. به نظرم دلیلهایی که آورده اید، بجز دلیل اول، مسائل اجرائی هستند و اصل قضیه خودکفایی را زیر سوال نمیبرند.
    هنوز هم برایم جای سوال است که بجز تحت الشعاع قرار گرفتن بقیه محصولات کشاورزی، چه ایرادی به طرح خودکفایی گندم وارد است؟
    ——————
    صادق: من در نوشته های قبلی به کرات گفته ام که چرا طرح های جامع و طرح های دولتی که در خصوص اقتصاد کلان نوشته می شوند کارایی ندارند و این مشکلات اجرایی، جزء لاینفک آنها هستند، و نه مشکلات اجرایی! این طرح ها لزوما از ذهن و از طرف یکی از بازیگران(دولت) نوشته می شود و بنابراین بسیاری از موارد را از نفع دیگری تا شناخت جزئیات و غیره را نمی تواند در طرح ببیند(چرا که شناخت خودش هم محدود است)
    از سوی دیگر، اندیشه خودکفایی فی نفسه از آنجهت که در جهت جلوگیری از نفوذ کشورهای دیگر است و به دلیل این اندیشه(های فوبیا گونه) عملا هزینه های بسیاری را به کشور تحمیل می کند، فی نفسه در معرض انتقاد است.

  3. فیاض خاک :گفت

    بله بله.
    من به خودت گفتم البته. اینجا هم مینویسم که دوستان هم ببینند.
    متاسفانه این قضیه خودکفایی به نوعی کمپلکس هم برای ما تبدیل شده.یعنی خود به خود با دیدن کالای وطنی خصوصا مرغوب خوشحال میشویم.بدون آنکه متوجه باشیم اصلا آیا تولید این کالا به صرفه بوده یا نه(البته چون اقتصاد دولتی است چنین نگرانی هایی داریم.اگرنه به ما چه که بوده یا نه)
    زمانی که من به مالزی آمدم ابتدا با دیدن فروشگاه هایی که مملو از کالا های وارداتی است اصلا حس خوبی نداشتم و نسبت «توسعه نیافته بودن»- از این بابت- نثار مالای ها میکردم.و این حس با دانستن این واقعیت بود که مالزی مبادله پایدار مثبت با کشور های دیگر در ازاء صادرات کالاهای ارزنده الکترونیکی و کامپیوتری و اتومبیل دارد.
    حالا تصور کنید ما ایرانی ها با چنین کمپلکس های حسی(هرچقدر هم که روشن باشیم) در یک انتخابات آزاد شرکت کنیم… فکر میکنید به کاندیدایی که یکی از شعارهایش این باشد رای میدهیم: «انحلال طرح نسنجیده ی خودکفایی گندم و کمک به واردات گندم مرغوب»(البته در سیستم آرمانی کسی شعار دوم را هم نباید بدهد)
    منظور: 80 سال(یعنی از دوره ی رضا خان)است از داشتن یک سیستم دولتی تمام عیار و انتظار آفرین، با شعار های سنجیده و نسنجیده داریم آسیب میبینیم.با این ذهن های آلوده شده این ما هستیم که هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد را مجبور به دادن شعار های این شکلی میکنیم.واگرنه آن ها که به عنوان یک سیاستمدار حاضر هستند هرچیزی که ما بخواهیم را به ما قول بدهند و تا حدودی هم عمل کنند.

  4. ببین صادق جان، سوالم را به جای جواب دادن دور زدی!
    شما میگویید همه طرحهای دولت در اقتصاد کلان مشکلات ذاتی دارند… قبول.
    حالا فرض کنید دولت بیاید سیاستش را به جای خودکفایی گندم بگذارد واردات گندم و استفاده از توازن منطقه ای یا هر چیز دیگر. قاعدتا این سیاست کلان هم مشکلات ذاتی خودش را دارد و مدیریت خرید خارجی و استفاده بهینه از محصول وارداتی هم آفتهایی دارد که برای من مسلم نیست از آفتهای خرید داخلی کمتر یا بی اهمیت تر باشد.
    بیشتر انتظار داشتم در پاسخ بشنوم که به دلیل کدام تفاوت ماهوی، سیاست واردات گندم بهتر از طرح خودکفایی جواب میدهد.
    —————-
    صادق: من حرف کلی ام این بود که اگر ما در تولید گندم مزیت داشته باشیم، بخش خصوصی خودش تولید می کند، نداشته باشیم هم بخش خصوصی خودش وارد می کند(حداکثر کار دولت داشتن ذخیره نرمالی است برای پوشش دادن حوادث) که فکر می کردم واضح است و توضیح ندادم. از سوی دیگر بحث اینست که در توجیه طرح های خودکفایی به دامن کالاهای امنیت ساز و استراتژیک متوسل می شوند که خب هزینه های بسیاری را بر کشور تحمیل می کند که غالبا قابل اندازه گیری هم نیستند. بنابراین از این منظر واردات بر طرح های خودکفایی ارجح است.
    بله پاسخ پیمان فیروزی هم در این زمینه جامع و کامل است.

  5. به نام خدا
    سلام علیکم
    وبلاگ انجمن علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تهران با مطالب متنوع و خواندی به روز شد:
    نگاهی به اتفاقات اقتصادی سال 86
    اقتصاد بیمار جهانی
    انواع حمایت ها از بخش کشاورزی



    ضمناَ لینک های به روز شده ی وبلاگ را هم حتماَ بخوانید
    یا مولانا علی

  6. پیمان :گفت

    با اجازه صادق

    خدمت علی آقا

    واردات گندم با توجه به اینکه ما مزیت نسبی نداریم به صرفه نیست . حالا اگر هم باشه لزومی به گفتن و بخشنامه کردن نداره . یعنی خود بخود اگر در زمینه تولید گندم صرفه وجود داشته باشه تولید افزایش پیدا میکنه ( به دنبال افزایش سود در اون بخش ) . اینکه موضوع واضحی بود که میدونی احتمالا .

    صحبت سر اینه که گروهی تصمیم میگیرن که امنیت رو افزایش بدهند با پرداخت هزینه تولید غیر بهینه .

    اینجا ایرادات زیادی وارده . امنیت رو چجوری اندازه گیری میکنن و با هزینه اضافی ناشی از تولید غیر بهینه مقایسه میکنن ؟ آیا برای تصمیمشون از جامعه نمونه های مناسبی تهیه میکنن که مثلا آقای فلانی شما امنیت چقدر براتون می ارزه و … که بعیده انجام بشه و … دقت کن اینجا سیستم قیمت عمل نمیکنه و قبل از سیگنال قیمت امنیت داریم اون رو قیمت گذاری میکنیم .

    حالا صحبت کالای استراتژیک مطرح میشه ولی کل این ماجرا دید یک شخصه ( یا تیم تحقیقاتی ) . یعنی شخصی میاد و میگه گندم مهمه ( آیا برای همه مهمه ؟ ، چقدر مهمه ) ! پس همه جا گندم بکارید که وارد نکنیم . و بی دقتی هایی که در این موضوع انجام میشه معلوم نیست ضرری کمتر از سود کل برنامه داشته باشه .

    ضمنا میشه از این زاویه هم نگاه کرد که تصمیم گیرنده با چه مجوز اخلاقی به نفع گروهی و ضرر گروهی رای صادر میکنه . ( البته احتمال داره نفع همه افراد زیاد بشه که اون بحث دیگه ایه و من بحثی ندارم روی اون ! و این هم به علت اینه که ما کشور خودمون و مردم خودمون رو میبینیم و نه مثلا آفریقایی بدبختی که به خاطر این سیاست ما قیمت کالای صادراتی ما که در اون مزیت نسبی داشتیم براش بالا میره . ولی ما کشور خودمون رو می پاییم و این منطقیه ) طبیعتا قیمت ها تغییر میکنن . زیاد و کم میشن . صاحبان بعضی مشاغل کشور سود و بعضی ضرر میکنن . بعضی مصرف کنندگان کشور ما با نیاز های خاص سود و بعضی ضرر میکنن . اینها رو چطور و با چه مجوزی میشه داوری کرد ؟

    به نظر من هم در فهم موضوع ، هم در برنامه ریزی برای موضوع و هم برای عملی کردن موضوع و هم در فیدبک گرفتن از موضوع ایراد وجود داره .

    در مورد تفاوت ماهوی باید گفت اصلا هر سیاستی که مداخله بکنه به بازار به صورت ماهوی ایراد داره . دلایلش هم که به نظرم خودت بهتر میدونی .

  7. مرسی پیمان جان، پاسخت خیلی اصولی بود 🙂

  8. محمد :گفت

    من ساکن نوشهر هستم و همیشه در این چند سال که اعلام خودکفایی شده، شاهد این بودم که کشتی کشتی گندم وارد کشور می‌شه!

بیان دیدگاه