سایت الف در نوشته ای راجع به حفظ ارزش پول در دوره های مختلف ریاست جمهوری نوشته است:
«کاهش شدید ارزش ریال در روزهای اخیر، نقطه تاریک و ننگینی در کارنامه وی(احمدی نژاد) باقی خواهد ماند»
کسی نیست به الف بگوید ارزش پول ملی نه هدف است و نه ارزش، نه به لحاظ اقتصادی و نه به لحاظ مدیریتی. این را در همان کلاس های ابتدایی که در اقتصاد می گذرانید یاد می گیرید. چیزی که برای اقتصاد بد است و به ضرر کشور تمام می شود نه کاهش ارزش پول ملی که نوسانات شدید آن و عدم اطمینانی است که ایجاد می کند. ارنه کشورها همیشه در مواقع بحرانی با بهره گیری از سیاست های ارزی، به خصوص کاهش ارزش پول ملی، اقتصاد کشورشان را از کسادی، رکود و بحران نجات داده اند. همین الان هم آمریکا و چین بر سر این که ارزش پولشان را پایین نگاه دارند با هم گلاویز هستند، آن وقت این گوشه دنیا، اقتصاددان مملکت کاهش ارزش پول ملی را نقطه تاریک و ننگین می داند!
آخر مطلب هم خیلی جالب است! نویسنده کاهش ارزش پول ملی در این دوره را به رشد نقدینگی ربط داده است. در حالی که رشد نقدینگی در یکسال گذشته بسیار کمتر از سالهای گذشته بوده است، سال هایی که الف از آنها به عنوان سال های خوب در دوره احمدی نژاد یاد کرده است. نباید دولت ها را سیاسی قضاوت کرد. هنگامی که سیاسی قضاوت می کنیم می گوییم هاشمی خوب است و احمدی نژاد بد است. اما هنگامی که فنی و اقتصاد صحبت کنیم می بینیم که هر دو ایرادهایی داشتند و مزیت هایی. هرچند که احمدی نژاد ایرادهایش با هیچکس دیگر قابل مقایسه نیست!
یک نکته را هم بگویم، کاهش این دفعه ارزش پول ملی ارتباطی به رشد نقدینگی ندارد و اصلا به واسطه سیاست های اقتصادی اتفاق نیفتاده است. این کاهش ارزش صرفا به واسطه بی ثباتی های سیاسی و شکل گیری انتظارت بدبینانه در مردم نسبت به اینده بوجود آمده که باعث افزایش تقاضا و نیز کمبود عرضه به علت کمبود فیزیکی دلار برای پاسخگویی به این تقاضای افزاینده شده ست. افزایش نرخ سود بانک ها هم هیچ ربطی به بازار ارز ندارد و صرفا مغلطه ای است که توسط یکسری از دوستان مقاله نویس ما پدید آمده است. راه آرام کردن فضا در این شرایط در درجه اول سیاسی است و اگر بخواهند ابزار اقتصادی به کار ببرند، خیلی واضح تنها چاره عملیات بازار باز یا افزایش نرخ ذخیره قانونی(که عملا امکان استفاده کردن از آن وجود ندارد) توسط بانک مرکزی است.
Don’t you think raising deposit rates increases the opportunity cost of currency speculation?
Of course, this does not mean that it can stop speculation (as long as the expected return is higher than the opportunity cost).
I agree that there can be a bit speculation effect(in normal situation) but as you said it is not when deposit rate is much lower than return of gold and currency and not when you expect political instability in future. Keep in mind other friends who are writing about this issue, for example in Donya-ye-Eghtesad, claim that banks are substitute market for gold and currency so if interest rate goes up the price of gold and currency should go down. that is completely insane!!
سلام.میشه بفرمایید بر چه مبنایی گفتید که امسال رشد نقدینگی کمتر از سالهای قبل بوده؟
بر مبنای آمار بانک مرکزی. اینجا می تونید پیداشون کنید. در حالی که در سال های گذشته رشد نقدینگی 39، 27، 15 و 23 بوده برای سال 89 این رشد حدود 15 درصد بوده. اینجا می تونید آمار رو پیدا کنید:
http://cbi.ir/Newestdoc.aspx?id=0&dn=EconomicTrends_fa&dl=2
آقای توکلی اومده بود دانشگاه شیراز،دانشکده اقتصاد رو تعطیل کردن(در حالی که خیلی از اساتید درسشون عقب بود) که یه وقت ایشون برای صندلی های خالی اراجیفشون رو بیان نکنن!
اقتصادی که تورم توام با رکود را سالیانه با شدت و قدرت بیشتری تجربه میکند، در وهله اول با اقتصاد چین و امریکا قابل مقایسه نیست. ثانیا امریکا و چین به خصوص چین که ارزش پول ملی اش را کاهش میدهد هدفش افزایش صادرات و کاهش واردات است . شما خود بهتر می دانید که حتی امریکا که خود یکی از بزرگترین شرکای تجاری چین است بارها و بارها به این سیاست چین اعتراض کرده. اما ایران که دائما با تحریم های مختلف روبروست و البته چندان محصول قابل توجهی هم برای صادرات ندارد مطمئنا کاهش ارزش ملی پول ملی نه تنها فرصتی برایش ایجاد نمیکند بلکه همچون پتکی ست که بر سر تک تک مردم کوبیده میشود. کاهش سطح معیشت، بیکاری فزاینده به خصوص در بخش صنعت که بیشتر درگیر واردات ماشین الات و وسایل صنعتی ست و البته محصولاتش در خارج از مرزها مشتری ندارد، تور م شتابان، و نهایتا کاهش شاخص توسعه عمومی چیزی در برندارد.
اشتباه شما این است که تصور می کنید افزایش نرخ ارز، صرفا به واسطه تقویت صادرات و کم کردن صادرات است. اتفاقا بیش و پیش از این، افزایش نرخ ارز به منظور تقویت امکان رقابت تولیدکننده داخلی با واردات صورت می گیرد!! وقتی تورم 20 درصدی برای 20 سال دارید خیلی ساده باید نرخ ارزتان افزایش یابد تا حداقل تولیدکننده داخلی به واسطه تورم مجازات نشود!
هدفم از کامنت این بود که بگویم بکارگیری سیاست پایین نگه داشتن نرخ ارز سیاستی نیست که به درد ایران بخورد و آنها که به کار گرفته اند به تاجر پروری وافزایش اشتغال، ایجاد انگیزه برای بخش خصوصی و اهمیت بخشیدن به افزایش تولید کل می اندیشیده اند علاوه براینکه سیاستهای بین المللشان در جهت انزوا و بی شخصیت کردن مملکتشان نبوده! همه تلاششان را میکنند تا در عرصه بین المللی اقتصادی- فرهنگی و سیاسی خوش بدرخشند. از دولتی که در همه بخشهای اقتصاد می خواهد حضور داشته باشد و بخش خصوصی اش ضعیف ست و البته به طور انکار ناپذیری درگیر دلارهای نفتی ست و هرجا بخواهد ریتم سیستم بازار را بهم میزند که خودی نشان دهد چه انتظاری میتوان داشت!!! اهمیت ندادن به بازار بورس و ارزش بخشیدن به بازار طلا و بازار مسکن و خوابانیدن سرمایه های مالی در این دو بخش، سالیان سال ست که گردونه اقتصاد ایران را ازبه لحاظ افزایش تولید و سرمایه گذاری و نهایتا بهره وری ناکارا کرده. آنچه که بر سر برخی صنایع مثل نساجی ، کفش، پوشاک و …. (حتی پسته و فرش و خشکبار که صادرات درجه اول ایران بوده اند) بر هیچ کس پوشیده نیست. یادم میآید سر کلاس درس بخش عمومی میخواندیم «دولتها بر سر کار میآیند که هزینه های اجتماعی را کاهش دهند» اما در ایران سیاست ها طوری ست که نه تنها هزینه های اجتماعی کم نمی شود بلکه مردم باید هزینه کلیه سیاستهای غلط دولت های محترم را هم بپردازند. غیر از این ست؟ به قول معروف باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید.
من هم حرفم این بود که این سیاست به درد ایران می خورد! اتفاقا مثال هایی هم که زدید مثل پوشاک و کفش و نساجی، از بخش هایی هستند که نرخ ارز غیر واقعی آن دوران ضربه بزرگی به رقابت پذیری اشان وارد ساخت.
مشکل بخش صنعت در ایران چه در بخش نفت ( پالایشگاهای فرسوده) و چه در بخش غیرنفتی فرسودگی ماشن آلات ، و عدم بهره وری مناسب از سرمایه های در دست است. متاسفانه به خاطر تحریمها دست دولت از اصلاح امور کوتاهست. بیشتر صنایع غیر نفتی حتی قدرت رقابت پذیری در داخل را هم ندارند ( به علت واردات بالاو قاچاق کالا) . اما این به این مفهوم نمی تواند باشد که ما با کاهش نرخ ارز می توانیم جلوی قاچاق و واردات را بگیریم یا به عبارتی تولید کننده واقعی را طوری حمایت کنیم که از واردات کالا بی نیاز شویم. چون در اصل عوامل تولید مان (ماشین آلات) فرسوده ست. و نهایتا نمی توانیم به صنعتمان و تولیمان به اندازه کافی پر و بال بدهیم مثال ش همین بخش نساجی. بحث شما وقتی قابل قبول ست که از زیر ساخت های تولید در کشور مطمئن باشیم. که در حال حاضر قویا مطمئن نیستیم. حتی در بخش صادرات نفتی، شرایط از این بدتر که برای تولید یک بشکه نفت باید دو بشکه نفت از بدهیم به خاطر فرسودگی پالایشگاهها.
مشکل اقتصاد ایران بهره وری نیست. مشکل هیچ اقتصادی در این مرحله از توسعه بهره وری نیست. قبلا در این خصوص در پست تله درآمد متوسط نوشته ام. مشکل اقتصاد ایران، نبود فضای رقابتی در کنار دخالت های ناکارآمد دولت و عدم اتصال به اقتصاد جهانی است. یکی از این دخالت ها که فضای رقابتی را هم مخدوش کرده پایین نگاه داشته شدن مصنوعی نرخ ارز است.
لام مطالب خوبين وبتون رو لينك كردم اگه خواستين يه سري به وب ما بزنين و نظر بدين خوشحال مي شم
افزایش نرخ ارز در ایران علاوه بر تشدید تحریمها و قحطی و تورم شدید انتظارات مردمی، بخش مهمی از اون ناشی از عملکرد دولت هم هست. دولت به همراه بانک مرکزی، در هر سال 2 تا 3 بار با التهابسازی مجازی در بازارهای طلا و ارز، منابع نقدی مورد نیاز خودش رو برای مخارج بیحد و حصر خودش از جیب مردم تأمین میکنه و میدونه که مردم ایران هم فرهنگ صحیح مصرف رو ندارن. هر از چند گاهی با یه اتفاق نرخ ارز (و طلا و سکه) دچار نوسان – رو به بالای – قیمت میشن و اونوقت فقط و فقط دولت میشینه و میگه ما بازار رو تحت کنترل داریم و هیچ کاری انجام نمیده. مردم هم خیلی راحت و از اونجا که به سیاستهای دولت اعتماد ندارند، با رفتارهای سوداگرانه خودشون و با خرید گران و گرانتر روزانه ارز و طلا بازار رو ملتهبتر میکنند و در نهایت پس از طی مسیر قیمت ها و رسیدن به نقطه اوج، دولت اقدام به تزریق ارزو طلا میکنه و مردم هم خوشحال و خندون و غافل از اینکه چه کلاهی سرشون میره، ارز و سکه تزریقی گرون رو میخرن و دولتمردان هم میان و با ژستی مدبرانه میگن که با تزریق به موقع ارز – و طلا در موقع خودش – بازار را به ثبات رساندیم. اما هیچ وقت این بررسی نشده که چرا پس از صعود قیمتها و مثلاً به تعادل رسیدن بازار، قیمتها به سر جای اولشون برنمیگردند و چسبنده عمل میکنند؟! سکه 650 هزار تومانی میشه یک میلیون و اندی صد هزار تومن، بعدش با کنترل این عزیزان به قیمت 800 هزار تومن می رسه و در حقیقت حداقل 150 تومن افزایش قیمت داشته و دولت و خزانهداری هم منحصراً تزریق ارز و طلا را در اختیار دارن، از این افزایش قیمت ها به نفع خودشون استفاده میکنند.
این بار قضیه به این دلیل شدت گرفت که اقدام دولت با تحریم نفتی همزمان شد و خیلی از مردم عادی هم به این بازارها هجوم آوردند و بسیاری از افرادی که قصد عزیمت به خارج از کشور رو داشتند سریعاً به دنبال این رفتند که دارایی های آتی خودشون رو بیشتر از این از دست ندن و همین دلیل الهاب شدید ارزی و طلا شد.
بورس ما تا وقتی شفاف نشه (این واگذاریهای مسخره به هیچ دردی نمیخورن) و مردم داخل اون سرمایه گذاری نکنن، بارها و بارهای دیگر شاهد این اتفاقات و التهابات خواهیم بود. یقین داشته باشید، الان که سکه و ارز التهاب خودشون رو پشت سر گذاشتند، در نیمه اول سال بعد شاهد التهاب دیگری در بازار مسکن خواهیم بود و این چرخه معیوب همچنان به کار خود ادامه میده
هر دلار 6 برابر یوان چین هست و هر دلار 20000 برابر یک ریال است پس باید رونق اقتصادی ایران نسبت به امریکا 20000 برابر و نسبت به چین 3333 برابر باشد . پس چرا رشد اقتصادی سالیانه ایران شاید 3 درصد است ؟ وقتی چین با امریکا بر سر کاهش ارزش پولشان رقابت می کنند بر سر یک هزارم درصد است نه 20000 برابر .
دوست عزیز فکر کنم تو محاسباتت اشتباه کردی!
وبه نظر من عوض مقایسه اقتصادمون با کشورهای پیشرفته اول باید اوضاع اقتصادی رو توکشور تا حدودی تثبیت کنیم بعد بگیم فلان کشور کجاست و ما چرا اینجاییم.
باتشکر ازشمالطفا مرا راهنمایی فرمایید من فکر می کنم یکی از علل عقب ماندگی کشور سیاسی برخورد کردن افراد باموضوع اقتصاداست دوما هزینه تولید بیش ازدرامد است سوما دولت باید نسبت به ازاد ساز ی قیمت ها چسارت وشهامت ازخود به خرج دهد هم دراسلام هم درنظام سرمایه داری غرب قیمت گذاری براساس ارزش کالا است ومن معتقدم درایران اسلامی چیزی بنام گرانی ندارم کالاها گران نیستند بلکه درامدها پایین هستند