جایزه نوبل امسال به سه اقتصاددان و بصورت مشترک اعطا می شود. پتر دیاموند(Peter Diamond) از دانشگاه ام آی تی، دیل مورتنسن(Dale Mortensen) از دانشگاه نورث وسترن، و کریستوفر پیسارایدس(Christopher Pissarides) از ال اس ای برندگان جایزه نوبل اقتصاد سال 2010 هستند.
گویا قدم دانشجویان ایرانی سبک بوده است! امسال هم در نورث وسترن و هم در ال اس ای بچه های ایرانی در دکتری و فوق اقتصاد پذیرفته شده اند و الان مشغولند. دانشگاه های کانادایی و اروپایی یاد بگیرند!
جالب اینجاست که برای دو سال متمادی است که در نتایج نظرسنجی های دانشگاهی، روبرت بارو بیشترین رای را به عنوان برنده احتمالی نوبل می آورد. (+) ولی هر سال ناکام می ماند! دلیلش هم به نظر می رسد همان است که پویان گفت (+)
بطور خلاصه این سه تن به دلیل تلاش هایشان بر روی ناسازگاری های ناشی از جستجو در بازار، جایزه نوبل امسال را دریافت کرده اند. این حوزه کاربردی از علم اقتصاد، از اقتصاد خرد و تئوری تصمیم شروع شده و به تحلیل بازار کار در اقتصاد کلان گسترده شده است. همچنین این حوزه توانایی بالقوه ای در کمک به سایر عرصه های علم اقتصاد دارد. باور غالب بر این است که این حوزه می تواند به تصمیم سازان در زمینه های مختلف یاری رساند.
این سه تن بیشتر در حوزه اقتصاد تجربی فعال بوده اند و به پاس کار بر روی اصطکاک ها و یا ناسازگاریهای ناشی از جستجو در بازار(Search frictions) این جایزه را دریافت کرده اند.
بطور خلاصه به موانعی که بر سر راه مبادله در بازار وجود دارد، ناسازگاری یا اصطکاک (friction ) می گویند. بطور مثال، در بازارهای واقعی، خریدار در یافتن کالای مورد نظرش و یا فروشنده در پیدا کردن خریدار برای کالاهایش دچار مشکلاتی می شوند، این مشکلات ناشی از همین ناسازگاریها یا اصطکاک ها هستند. که البته بسیار متنوع و مختلفند. برای مثال می توان به ناهمگنی کارگران و یا بنگاه ها، اطلاعات ناقص و هزینه مبادله اشاره کرد. این هزینه ها همگی در بازار کار بسیار ملموس تر و عوارض آنها بیشتر است. برای مثال این ناسازگاری ها، حتی با فرض برابر بودن عرضه و تقاضا و در حالی که در یک شکل ساده شده، برای همه کار وجود دارد، به بیکاری منجر شوند و تبعات بسیاری را به همراه آورند. این حوزه در مباحث مربوط به بیمه بیکاری و چگونگی وضع و ابعاد آن کاربرد دارد.
به عبارت کامل تر، و آنطور که در مستندات نوبل امده است، نوبل امسال به دلیل سهم بنیادین این سه نفر در پیشبرد تئوری جستجو و انطباق(and matching theory search) به آنها اهدا شده است. این تئوری چارچوبی به منظور مطالعه انواع ناسازگاری ها در مبادلات دنیای واقعی به دست داده و نکات تازه ای را نسبت به شناخت چگونگی عملکرد بازارها به تصویر می کشد.
مرسي آقا صادق عزير بابت اطلاع رساني به موقع . اگر چه ايكاش ميشد بارو هم برنده بشه . ولي بدون اين جوايز هم چيزي از ارزش هاش كم نميشه . اون جز بهترين ها بوده و هست . باز هم ممنون .
شاد و سربلند باشي
به نظر من تنها راه مسالمت آمیز نجات از گرداب و گنداب دموکراسی که بشریت را به سمت انحطاط و تباهی کشانده است، تبدیل دولت به یک شرکت سهامی از طریق قابل خرید و فروش کردن نامحدود «حق رأی» در انتخابات ها است. از این طریق می توان جامعه ای به راستی آزاد و لیبرتارین داشت که بر پرچمش بنویسد: Property is Liberty!

با سلام
اینجانب محمد هاشم صفار یکی از دانش آموختگان اقتصاد هستم و وبلاگی را به نام بارش جهت موضوعات اقتصادی و اجتماعی راه اندازی کرده ام ممنون خواهم شد چنانچه نقطه نظر شما را در این رابطه داشته باشم آدرس وبلاگ
http://www.hsaffar.blogfa.com
سلام
متاسفانه به دليل ضعف زبانم تا قبل از اينكه اين پست رو بخونم كلا چيز ديگه اي در مورد اين سه نفر و تحقيقشون فكر مي كردم!و اين اشتباه رو تو وبلاگم ني انجام دادم
با اجازتون از اين پست شما استفاده كنم و پست خودم رو غلط گيري كنم
يك چيز غير قابل هضم نيز از پست قبل مانده بود كه اخه چطور ميشه خاطر سربيري يك روزنامه ادم پذيرش دانشگاهمنچستر رو رد كنه؟:دي
به عنوان كسي كه گرايش اقتصاد و تجارت الكترونيك رو خونده فكر ميكنيد روزي باشد كه نوبل رو به يك متخصص اين گرايش تخصيص بدهند بخاطر زحماتش در اين حوزه جديد علم اقتصاد؟
راستي فكر مي كنم تابحال از شما تشكر نكرده ودم ولي حالا براي اطلاعاتي كه مخصوصا به ما تازه وارد ها مي دهيد از شما متشكرم 🙂
اي واي كامنتمم غلط داشت:
ني=نيز
سربيري=سردبيري
دانشگاهمنچستر=دانشگاه منچستر
با عرض پوزش
سلام .
به وبلاگ ما هم سری بزنید.
ال.اس. ای اروپاییه دیگه. نیست؟!
—————-
چرا هست. ولی دانشگاه های انگلیس کلا با دانشگاه های بقیه اروپا متفاوتند. از این منظر هم من انها را جدا کردم.
سلام متاسفانه به دليل ضعف زبانم تا قبل از اينكه اين پست رو بخونم كلا چيز ديگه اي در مورد اين سه نفر و تحقيقشون فكر مي كردم!و اين اشتباه رو تو وبلاگم ني انجام دادم با اجازتون از اين پست شما استفاده كنم و پست خودم رو غلط گيري كنم يك چيز غير قابل هضم نيز از پست قبل مانده بود كه اخه چطور ميشه خاطر سربيري يك روزنامه ادم پذيرش دانشگاهمنچستر رو رد كنه؟:دي به عنوان كسي كه گرايش اقتصاد و تجارت الكترونيك رو خونده فكر ميكنيد روزي باشد كه نوبل رو به يك متخصص اين گرايش تخصيص بدهند بخاطر زحماتش در اين حوزه جديد علم اقتصاد؟ راستي فكر مي كنم تابحال از شما تشكر نكرده ودم ولي حالا براي اطلاعاتي كه مخصوصا به ما تازه وارد ها مي دهيد از شما متشكرم 🙂
مطلب با ارزشی بود موفق باشید متشکرم