رفتن و ماندن و لینک هایی برای خواندن

رفتن(از ایران دیگه) موضوعیه که خیلی بیشتر از اینها باید بهش فکر کرد. مسئله ای که بر عکس چیزی که برخی می گویند، به هیچ وجه بدیهی نیست. باید خوب فکر کرد، خوب صبر کرد و خوب تامل. همه می خوان از ایران فرار کنند و فکر می کنند خارج بهشته! هنوز نمی دونن آسمون همه جا یک رنگه! آدم نباید اینطوری بره خارج از کشور. این خیلی بده.

فراتر از مسئله رفتن، مسئله کار آکادمیکه، کار آکادمیک فی نفسه چقدر ارزش داره؟ چقدر و چه بخشی از زندگی رو باید اشغال کنه؟ چقدر لذت بخشه؟ چقدر موجب تک بعدی شدن شخصیت یا افزایش گستره دید می شه؟ اینها سوالاتیه که در کنار سوالات دیگه باید حتما برای اونها با توجه به تابع مطلوبیتمان و با توجه به انتظارها و هنجارهایمان در زندگی به اونها پاسخ های درخوری داده بشه. همچنین است زندگی در مکانی دیگر، مکانی غریب تر، بدور از مناسبات امروزی ایرانی، به دور از شبکه اجتماعی برساخته در طول بیست و چند سال زندگی، به دور از لذایذ زبانی و بازی های کلمات فارسی (چنان که جمال زاده یا بزرگ علوی گفته است: من به انگلیسی می نویسم، به انگلیسی صحبت می کنم، به انگلیسی می خوانم، اما به فارسی زندگی می کنم و لذت می برم.)

اینها سوالاتی است که به هیچ وجه پاسخ سره و راستی حداقل برای من ندارند، باید بیشتر اندیشید، بیشتر ماند و تغییر خویش را دید، تا آنچه باید و شاید رخ نماید و پاسخی درخور به دست آید…

دوستان زیادی دارم که رفته اند، بی تامل، بخاطر اینکه باید رفت و باید درس خواند و باید دکتر شد و باید و باید و باید و ….

از این که بگذریم، چند لینک جدید:

1- اقتصاددان های موسوم به نهادگرا، نامه جدیدی نوشته اند. نامه ای که ما آخر نفهمیدیم دلیل صدورش چی بوده. غیر از اغراض سیاسی برای دور آینده ریاست جمهوری و … سرمقاله دیروز دنیای اقتصاد به این مسئله پرداخته و نامه رو به چالش کشیده. نویسنده این نامه رو با نامه اقتصاددان های آمریکایی مقایسه کرده!

2- لینک چند مقاله خوب که تازه در دنیای اقتصاد چاپ شده: (+، +، +، +)

3- آقای جو بایدن در زمان دانشجویی یک مقاله ایی نوشته برای یکی از دروسش که 5 صفحه از 15 صفحه اش کپی بوده (جالبه که حتی در معرفی جو بایدن در ویکی پدیا هم این نکته ذکر شده! +)، نه تنها از اون درس انداختنش بلکه کلی براش توی دانشگاه دردسر درست کرده و حتی در جریانات انتخابات هم کلی مطرح شده و تبدیل شده بود به پیرهن عثمان. به این می گن فرآیند مجازات صحیح که موجب می شه تا بقیه و خود ایشون در طی فرآیندها یاد بگیرند که نمی تونن تقلب کنن خصوصا اگر بخوان به جاهای بالا برسند. خب مکانیسم پاداش دهی توی ایران برعکسه فقط مگرنه فرق چندانی نداره!

این نوشته در محمدصادق الحسینی, کاتالاکسی, اقتصادی, زندگی ارسال شده و با برچسب‌گذاری شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

10 پاسخ برای رفتن و ماندن و لینک هایی برای خواندن

  1. یک آشنا :گفت

    سلام آقای الحسینی
    از نوشته هاتون پیداست که خیلی سرحال نیستید ! مثله اینکه رفتن … ذهن شما رو هم داره پر میکنه !
    درباره تجربه ای که من از رفتن دارم هم همینطور بود که شما می فرمایید . دقیقا دمدمای رفتن موقعیکه همه چیز داره جور میشه هزار تا سوالی که واقعا نمی تونیم جواب قانع کننده ای را برای حداقل دل خودمون پیداکنیم ،پر می کنه که آیا واقعا»رفتن به غم غربت می ارزه یا نه یا موندن و ساختن با هزار تا غم دیگه …. و در عوض با خانواده و دوستان بودن و از همه مهمتر توی وطن خودت زنگی کردن( با تمام اوصافی که ذکر کردید)، دچار سردرگمی بدی میشیم .به قول یکی از دوستان زندگی توی ایران زندگانی کردن نیست بلکه یک عمر زنده مانی کردنه!! با مصائب شیرین !!!!
    در خارج از کشور به تمام مشکلاتی که به عنوان یک خارجی با اون روبرو میشید عادت میکنید ، فقط چند ماه اول سخته ،ایرانی ها هم با تمام حساسیت های عاطفیشون زود جا می افتند . گرچه واقعا همون صحبت خودتونه » تابع مطلوبیت » هرکس ـ که ، راه زندگیش رو براش مشخص تر میکنه !!

  2. اسماعیل :گفت

    شاید بهتر بود بین رفتن برای همیشه- مهاجرت- و رفتن برای یک مدت چند ساله- مثلا برای تحصیل- تفاوت قائل می شدی
    دومی بیشتر شبیه یک سفر است که شخصا آن را بسیار توصیه می کنم، اما اولی چیز بسیار پیچیده تری است!!!!!

  3. یک آشنا :گفت

    درسته فرق هست! ولی چند درصد از اونهای که به قصد (مثلا) ادامه تحصیل رفتن برگشتن؟ مخصوصا» توی این چند ساله گذشته .
    همه موندن ، و بعد از اینکه به قولی ، جای پاشونو محکم کردن برگشتن تا بتونن برای همیشه رفت و آمد داشته باشن ، چرایی این مسئله پیچیده ترش میکنه !!!
    اینطور نیست ؟

  4. مهدي :گفت

    همون اول كه نام «سيدصادق مجاهدي» را ديدم حدس زدم اسم مستعار باشد و احتمالا نويسنده اش تو باشي! راجع به انگيزه هايت در استفاده از نام مستعار: 1- احتمال قوي تر: ميخواهي در امتحان دكتراي دانشگاههاي داخلي-علامه تهران مدرس و غيره- شركت كني. 2- احتمال دوم: با برخي از اين اساتيد پروژه يا رفت و امد داري
    حاضرم تا 100هزار تومان روي اين تحليل شرط ببندم. البته نه بيشتر!‌چون مطمئن نيستم!

  5. مسئله اونجا بغرنج تر می شود که جواب خیلی از سوالهای بالا مبهم و گنگ هست و واقعا نمی تونی دقیقا میزان هزینه – فایده رو مشخص کنی . خیلی از جواب سوالهای مربوط به ماندن یا رفتن تنها با تجربه حاصل می شود ، چون تابع مطلوبیت هیچ دو آدمی یکسان نیست ؛ تجربه ی دیگران هم خیلی بکار نمی آید 😦

  6. سلام اخوی
    تا انتخابات بعدی صبر کن. بعد تصمیم بگیر.

  7. علي :گفت

    پيشاپيش فرارسيدن 16 نوامبر، دومين سالروز درگذشت «ميلتون فريدمن»، قهرمان آزادي و بزرگترين اقتصاددان نيمۀ دوم قرن بيستم بر همۀ آزاديخواهان و حاميان اقتصاد آزاد تسليت باد!

  8. علي :گفت

    ١٦ نوامبر، روز جهانی مدارا:
    http://vakilyar.blogfa.com/post-53.aspx

  9. اسماعيل :گفت

    بله صادق جان! مي بينم تو هم با سوالات مردافكن مواجه شدي پسر! ولي هيچ جوابي براي اين سوالها پيدا نمي كني! وقتي رفتي و شروع كردي به زندگي تازه تازه جوابها دستت مياد. اينكه: زندگي همه اش كار آكادميك نيست و اين كه دنبال كسي مي گردي تا از كارهات براش تعريف كني و … اگه به جواب رسيدي خبرمان كن. يكي از دوستان كه اقامت استراليا رو همين روزها مي گيره مي گفت: بشين بنويس و سبك و سنگين كن. بعد نوشته ات رو بده بقيه بخونن و قضاوت كنن. ولي من يكي هر چي نوشتم خنده دار از آب درآمد!
    به هر حال اميدوارم توي اين راه موفق باشي ولي تصميم ات رو سريع تر بگير و خودت رو غرق كار اينجا نكن تا نتوني تصميم بگيري.

برای عطیه وحیدمنش پاسخی بگذارید لغو پاسخ

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s