از رنجی که می بریم (این بار در برق!)

این روزها که بحث بر سر قطعی های برق بالا گرفته است. هر کس یک چیزی می گوید:

 یکی می گوید که به دلیل خشکسالی برق ها قطع می شود

 دیگری می گوید اینها همه بازی است! و حکومت می خواهد اینجور نشان دهد که ما نیاز به انرژی هسته ای داریم.

دیگری از ندادن طلب نیروگاه های خصوصی می گوید.

 آن دیگری از عدم توزیع مناسب و مشکلات در شبکه توزیع می گوید.

دیگری هم از نخریدن برق از کشورهای همسایه و مدیریت نکردن این خریدها.

 و خلاصه هرکس هرچه می خواهد می گوید.

اما درمورد موارد بالا:

1)قطعی برق به دلیل خشکسالی نیست. به چند دلیل : اول اینکه تنها از 9 تا 11 درصد(بنابر آمارهای مختلف) برق تولیدی ما برق-آبی است و در نتیجه خشکسالی نمی تواند تاثیر به این بزرگی بر تولید برق بگذارد. ثانیا در سال 82 که میزان خشکسالی ها بسیار فراتر از امسال بود، که حتی منجر به قطع آب می شد(که امسال نمی شود)، برق جیره بندی نشد.

2)احمدی نژاد با این قطعی های برق کلی آبروی خود را برده است و در شهرهای بزرگ عملا خلع سلاح شده است. هیچ سیاستمدار احمقی هم چنین کاری را برای یک هدف بلندمدتی بنام فرهنگ سازی احساس نیاز مردم به انرژی هسته ای در سال آخر دوره ریاست جمهوری اولش انجام نمی دهد.

3)کلا یک نیروگاه خصوصی در کشور داریم که آن هم حجم برق قابل بحثی ندارد، پس این بحث کاملا خالی از محتواست.

4)مشکل توزیع برق هم که طبق آمار جهانی تا 25 درصد برق در شبکه توزیع به هدر می رود، هماره در ایران وجود داشته و امر جدیدی نیست که بخواهیم خاموشی های اخیر را به آن نسبت دهیم.

5)خرید برق هم مسئله اصلی نیست. چرا که کلا ما در سالهای گذشته هم تبادل برق اندکی با کشورهای همسایه داشتیم که این امر هم نمی تواند به هیچ وجه دلیل قطعی برق دانسته شود.

پس مشکل اصلی چیست؟ چرا امسال دچار این مشکل شدیم و این مشکل تا چه وقت ادامه خواهد داشت.

 ظاهرا (طبق بیان موثق یکی از دوستان برقی) مشکل اصلی به این برمی گردد که مجلس هفتم در مصوبه ای در سال 83 احداث نیروگاه جدید را برای دولت ممنوع اعلام کرد، و بخش خصوصی را مسئول ساخت نیروگاه های جدید نمود! در حالی که نه زیرساخت های مشارکت بخش خصوصی فراهم شد، و نه قیمت خرید برق از نیروگاه خصوصی و خلاصه شرایط مطمئن و شفافی که بخش خصوصی داخلی یا خارجی تنها در آن شرایط سرمایه گذاری می کند، فراهم نشد. از طرف دیگر با مصوبه همین مجلس شاهکار، تثبیت قیمت ها در سال 83 اتفاق افتاد و از آن سال تا بحال قیمت برق تقریبا ثابت بوده است و این سبب رشد شدید بخش تقاضا شده است در حالی که بخش عرضه هیچ تکانی نخورده است. به همین راحتی و با این تفاسیری که داده شد، آقای دولت تازه یادش افتاده و تازه به تکاپو افتاده، اما هیچ کاری از دستشان بر نمی آید.( این دولت چقدر مصداق این مصرع باغبانا ز خزان بی خبرت می بینم، می شود در اغلب مسایل)

از طرف دیگر، اگر همین امروز اقدام به احداث نیروگاه برق بکنند(چه دولتی چه خصوصی) از 3 تا 7 سال ساختن نیروگاه طول می کشد که عملا به عمر این دولت کفاف نمی دهد. (نکته انحرافی: حداقل تا سه سال دیگر این بحران خصوصا در بهار و تابستان ادامه دارد!)

همچنین قیمت برق را هم که دولت بالا نخواهد برد.

نکته اخلاقی: باید منتظر روزهای بهتر!! بود.

** پس نوشت:بعضی از برقی ها در کامنتها نکات جدیدی را مطرح کردند که توصیه می کنم کامنت ها را بخوانید. نکاتی همانند ندادن پول پیمانکاران خصوصی ساخت نیروگاه، تحریم ها و …

این نوشته در iran, محمدصادق الحسینی, مضحک ترین جملات, کاتالاکسی, اقتصاد, زندگی ارسال شده و با , برچسب‌گذاری شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

13 پاسخ برای از رنجی که می بریم (این بار در برق!)

  1. بسياري از من در مورد برق و قطعي ان سوال مي كنند و بسياري هم تاكيد مي كنند برق را به كشور هاي عراقو فلسطين و سوريه!!! صادر مي كنيم من ابتدا مي خنديدم به اين حرف ها اما يه سرچي كردم و صادرات برق به عراق را تاييد مي كنم كه حدودا از سال 84 يا 85 شرو شده البته الان را نمي دانم

  2. افسانه :گفت

    من یک دوست نیستم اما خوب برقی و اقتصادی هستم! و در تماس مستقیم با بودجه نیروگاهها ، در مورد مصوبه ای که می فرمائید اطلاعی ندارم و البته ممکنه هم باشه اما چیزی که من می دونم اینه که ما الان برای واحدهای جدیدی که در نیروگاههای قبلی احداث شده و تا آخر سال یا اوایل سال دیگه وارد مدار میشود داریم بودجه اصلاحی امسال و پیشنهادی سال دیگر پیش بینی می کنیم ( باز هم میگم ممکنه احداث نیروگاه جدید این قانون را داشته باشه این چیزی که من میگم فقط واحد جدیده ) و مورد مهم تر در مورد قطعی ها این است که ما امسال یعنی بعد از گذشت 5 ماه کامل نه در بخش تعمیرات اساسی و نه در بخش بهینه سازی هیچ عملکردی نداشتیم ، چون نقدینگی باید توسط برق تهران ( در محدوده اعتبار تعیین شده از طرف توانیر )در اختیار نیروگاهها قرار بگیره که برق تهران به دلیل مستقل شدن شرکتهای توزیع که پارسال انجام شد ( و درآمد حاصل از مشترکین را از برق تهران گرفت ) و تورم و سیاستهای انقباضی، پولی برای پرداخت نداره ، نیروگاهها نهایتا تا مرحله قرارداد می تونن پیش برن و این باعث شده که بعضی واحدها حتی تا مرحله خوابیدن پیش برن . از طرف دیگه با اعتباری که قبلا می شد تمام هزینه تعمیرات اساسی یک نیروگاه رو تامین کرد الان یک واحدش را هم نمیشه تعمیر کرد . و اضافه کنید به همه اینها اثرات تحریم رو که وقتی با شرکت ABB تماس میگیریم برای خرید ترانس، بهمون می گن ما یک ترانزیستور هم به شما نمی فروشیم چه برسه به ترانس.فکر می کنم در کنار همه اینها منع احداث نیروگاه جدید ( در صورت وجود این قانون ) کمترین نقش را داشته باشه با توجه به اینکه طبق تخمین خودتون که خوشبینانه هم هست حدود 7 سال طول می کشه
    ————-
    صادق: برای کامنت گذاشتن قرار نیست یک دوست باشید! قراره؟!
    مرسی از اطلاعاتتون. بر مبنای آن پی نوشت به پست اضافه کردم.

  3. کمال :گفت

    بنده توجه شما را به خیلی عظیم امت همیشه در صحنه که از برق رایگان استفاده می کنند نیز جلب می کنم. این تلفات همه اش تلفات نیست، 90 درصدش برق دزدیه

  4. یک نفر :گفت

    آقا این دفعه غیر صحیح نوشته‌ای. منظور این نیست که پول نیروگاه‌های خصوصی را ندادند. پول پیمانکاران خصوصی ساخت نیروگاه را نداند. تا آن جا که یادم است وزارت نیرو ۲۵۰۰ میلیارد تومان به پیمانکارانش بدهکار بود. اگر باز اشتباه نکنم مصوبه‌ای هم پارسال به مجلس برد که این پول را بگیرد ولی فکر کنم موافقت نشد.
    ——————-
    صادق: مرسی از تذکر. من اشتباه فهمیده بودم. ولی در کل همان نتیجه ای که در مورد موانع خصوصی سازی نوشتم (یکی از موانع هم اینه که پولشون رو ندادن)هنوز هم مصداق داره و این اشتباه نقض کننده کل پست نیست.

  5. افسانه :گفت

    من امروز سوال کردم و حرف دوست شما درسته و یک همچین قانونی وجود داره . اما خوب وقتی احداث نیروگاه سیاه بیشه 30 ساله که طول کشیده منع مهمی نیست . یک مساله دیگه ای که وجود داره اینه که پارسال که ما داشتیم سر برنامه تعمیرات اساسی نیروگاهها بحث می کردیم ،خواستیم بنا به عرف تعمیرات اساسی واحدهای گازی را توی زمستان بگذاریم که معمولا کمبود گاز داریم و گاز به نیروگاه نمی رسه اما آقایون عزیزی که بنا به پارتی منصبی گرفتن که نه به سوادشون ربط داره و نه تجربشون از مدیرعامل شرکت ملی گاز که مطمئنا آدمی مثل خودشون بود تعهد گرفتن که گاز واحدها را توی زمستان تامین میکند و اجازه تعمیرات ندادن . داستان زمستان اونی شد که دیدیم . حالا هم اجبارا واحدها رفتن تعمیرات و قسمتی از کمبود هم به این علته

  6. سرزعیم :گفت

    دوستی در وزارت نیرو می گفت دلیل اصلی قطعی برق تحریم هاست که قطعات نیروگاه ها نمی رسد و آنها نمی توانند با ظرفیت کامل کار کنند. به دلیل حساسیت موضوع مسئولین این امر را اطلاع رسانی نمی کنند

  7. weblogchi :گفت

    همه چیز به کنار بی مسئولیتی و تدابیر نابخردانه دولت نهم همیشه عامل اصلی مشکلات این سه ساله بوده و هست و تا تیرماه سال بعد ( با امید به زورکی انتخاب نشدن محمود یا امثالهم در دوره بعد ) خواهد بود

  8. فیاض خاک :گفت

    آقای وبلاگچی:من نمیفهمم.میخواهید مسائل را درست بفهمید یا نه؟در هردو دلیلی که صادق آورده، مجلس مقصر اصلی است.در دلیل سوم هم که در کامنت ها آمده احتمالا مجلس و سازمان برنامه.پس چه دخلی دارد به دولت و محمود و این حرف ها؟
    من از دولت دفاع نمیکنم.احمق بودن این رئیس جمهور هم بر کسی پوشیده نیست.
    اما ما باید علت ها را درست بفهمیم.واگرنه مانند همان هشت سال اصلاحات به اشتباه میرویم.
    آقای سرزعیم:شما که میبایست مستند تر از این ها حرف بزنید! کدام نیروگاه کشور در چند وقت اخیر تریپ داشته است؟ خبر تریپ دادن مرتب نیروگاه ها به علت خرابی و کمبود قطعات خبری نیست که فقط یکی از دوستان شما در وزارت نیرو آن را تائید کند و به گوش روزنامه ها نرسد.
    ——–
    1-مقاومت حکومت: مسئله ی خصوصی سازی در ایران فقط با سدی به نام دولت و مجلس همراه نیست.نظام هنوز به درستی مفهموم خصوصی سازی را درک نکرده است.خصوصی سازی تبعاتی دارد مانند کاهش قدرت نظام سیاسی که آقایان نمیخواهند قبول کنند(نمونه اش بازداشتن مخابرات از ادامه ی فروش سهام با دستور شورای امنیت ملی) .این ها فکر میکنند که سرمایه دار اسکول است که پولش را صرف ایجاد نیروگاه کند و بعد مجلس قیمت کیلوات برق، حقوق کارمندان، ساعت شروع به کار و اجازه و زمان تریپ و تغییر قطعات را برایش مشخص کند! آخر سر هم امام جمعه و اطلاعات استان بگویند فلان نیروگاه امنیت شهر را در دستانش گرفته و صاحبان آن را بازداشت کنند و ….
    نمیشود آقا جان.با 20 تا «سیاست کلی اصل 44» و «برنامه بیست ساله» و «برنامه پنچ ساله» ی دیگر ما به جایی نمیرسیم.نظام باید واگذاری قدرت به بخش خصوصی را شروع کند نه واگذاری کارها را…
    اینجاست که کمی تا قسمتی فکر میکنم توسعه ی سیاسی مقدم بر توسعه ی اقتصادی است.البته عدم توجه همسنگ به توسعه ی اقتصادی حماقتی است که فقط از دولت اول خاتمی برآمد.هدف توسعه ی اقتصادی است البته.بنابراین توسعه ی سیاسی فقط به اندازه ای مورد قبول است که توسعه ی اقتصادی هم پای آن در نظر گرفته شده باشد.و اگرنه همه چیز برگشت پذیر است و دود میشود و به هوا میرود.
    نظام با یک بحران مواجه است: از طرفی دیگر توان مدیریتی و مالی لازم برای اداره کشور با اقتصادی دولتی را ندارد.از طرفی توتالیتر تر از آن است که مشارکت بخش خصوصی و سرمایه گذار خارجی را در قدرت بپذیرد.نتیجه ای این دوگانگی و پرسه زدن بین این دو، مشکلی مانند چیزی است که در این پست به آن پرداخته شده.
    ———-
    2-مقاومت مردم:
    از این ها گذشته: فرض کنید تا دیروز خرجی را از پدرتان میگرفتید.از این هفته قرار است خودتان درآمد زا شوید و روی پای خودتان بایستید.طبیعی است هرچقدر هم که اسکیل داشته باشید چند هفته ای گشنگی میکشید تا به حداقل در آمد برسید.بعد از آن ها تا سال ها در دست انداز خواهید بود.
    مسئله ی خصوصی سازی و خارج کردن اقتصاد از دست دولت کمی تا قسمتی شبیه همین است.اگر مشکلاتی که در بند قبل گفتم حل شود تازه به زمان زیادی نیاز داریم تا به همان نقطه ی تعادل اقتصاد دولتی برسیم.
    در غیر این صورت نیاز به یک برنامه ی دقیق داریم که همپای واگذاری ها، نیازهای موقتی را هم که دولت باید آن را تامین کند، مشخص کند.یعنی مثلا هرچند که میخواهیم احداث و مالکیت نیروگاه ها را کلا به بخش خصوصی بدهیم، اما تا سال فلان دولت باید این تعداد را هرچند به صورت دولتی بسازد که بحران برای کشور و بدنامی برای دولت و حکومت باقی نماند.
    طراحی چنین برنامه ی دقیقی کار دولت و احزاب و نخبه گان ما نیست به نظر من.نیاز به آن است یک کارگروه با سابقه در دنیا پیدا کنیم که بیایند و طرح بدهند.
    اشتباه نکنید.منظورم یک دید مهندسی و دقیق به اقتصاد نیست.منظور ارائه ی طرحی است که تا حد ممکن بحران ها را پیش بینی کند(لزوما مدعی نیستم که امکانپذیر است)
    در غیر این صورت هم راهی نداریم جز آنکه مردم را توجیه کنیم که 30-40 سال است دارید مفت میخورید.بهتر است جفتک زدن را کنار بگذارید تا فرآیند انتقال قدرت، سرمایه، کار و … به بخش خصوصی فراهم آید.
    ——–
    و آخرین نکته ام تکرار همان نکته ی اول است:
    دولت احمدی(به راستی؟!) همزمان است با چندین و چند تصمیم و بحران اساسی دیگر در کشور.به لحاظ تئوریک بر یک عالم فرض است که در پیدا کردن علل مشکلات موشکافی کند و همه چیز را به یک عامل نسبت ندهد.
    50 سال بعد فهمیده ایم مصدق به آن خوبی هایی که تصور میکردیم نبود و حماقت هایش کار دست مملکت داده است.نکند 50 سال بعد بفهمیم احمدی نژاد هم آنقدر از خاتمی بدتر نبود که چهار تا بچه روزنامه نگار نادان برایمان تفت داده اند.-
    ———————
    صادق: در مورد اصلاح سیاسی یا اقتصادی خب بحث بسیار کرده ام. ولی اتفاقا به دلایلی که گفتی توسعه اقتصادی مقدم بر توسعه سیاسی است. سیاست بدان دلیل این مقدار در ایران قدرتمند است که منابع درآمدی بی حساب و کتابی دارد که…. بماند!

  9. farshad :گفت

    have a look at this post; although you have got most of these here :
    http://iut69ece.blogspot.com/2008/07/blog-post_1002.html

  10. فیاض خاک :گفت

    خوب… گرفتن همین منابع درآمدی از دست سیستم یا قانع کردنش به اهداء آن به ملت یک برنامه ی سیاسی می طلبد.واگرنه سیستم هم اینقدر حواسش هست که بعضی از طرح های اقتصادی منجر به کاهش قدرت سیاسی اش خواهد شد.
    توسعه ی اقتصادی و سیاسی را سخت است لزوما دو روی یک سکه بدانیم.اما لاجرم باید اعتراف کرد که شبه ملازمت هایی با هم دارند.
    تو به عنوان یک اقتصاد دان روی توزیع مستقیم زووم کرده ای به این امید که حکومت حواسش نباشد و این کار را انجام بدهد و گردنش بیافتاد و قدرتش را از دست بدهد و …
    ولی انصافا اجرای این طرح(که واقعا درست و مطلوب است) زمینه سازی های سیاسی و فشار های مردمی و … را نیاز دارد که باید به طریقی آن را ایجاد کرد.
    ضمنا! فکر میکنم از «بماند» منظورت «میدانی» یا «خودت بهتر میدانی » یا چنین چیزی بود! واگرنه بماند به کجا؟!
    ———————
    صادق: بله!!! بحث ما بحث فرآیندی نیست. ارنه اقتصاد عین سیاست است! این را که می دانیم.
    ولی بحث اگر دقت کرده باشی همیشه بین آزادی های سیاسی و اقتصادی بوده است. که رای به تقدم آزادی های اقتصادی دادیم، ولی قطعا برقراری همین آزادی های اقتصادی نیاز به اراده و فرآیندی سیاسی دارد.
    بماند هم یعنی این که برو متون قبلی را بخوان و همچنین این که بعدا روشنت می کنم!!!
    شاید هم بماند به آن دنیا؛ ها!

  11. با سلام و عرض ادب خدمت مديريت وبلاگ
    وبلاگ بسيار خوبي داريد
    در راستاي پيوند بين وب هامون مايل هستم با هم تبادل لينک کنيم
    اگه شما هم با من موافقيد عنوان لينکتون رو برام بفرستيد تا در سايت قرار بديم
    عنوان لينک ما : آريا موبايل دات نت
    با تشکر

  12. پدرام :گفت

    با درود
    تحريمها تاثير داره ولي نه اونقدر كه … . الان سي ساله كه تو نفت تحريم شديم ولي داره ميچرخه!

  13. فاني :گفت

    حالم بد ميشه يكي مثل شما به راحتي بقيه رو احمق فرض مي كنه و به راحتي دروغ ميگه
    ————————
    صادق: دوستان وبلاگ ایشان را بخوانند کلی مایه خنده است!

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s