سریع القلم و اقتصاد آزاد

امروز با تاخیر کتاب جدید(+) دکتر سریع القلم را دیدم. خیلی مسرور شدم که دکتر سریع القلم نیز به این وادی گام گذارده و پذیرفته که ساختار اقتصادی(بعنوان یک ساختار مالکیت) و منابع درآمدی مردم، اثری بی بدیل و مهم در فرهنگ می گذارد، خصوصا اگر بدنبال توسعه هستیم، مسیر آن از اقتصاد می گذارد. ایشان بطور خلاصه، حرکت در جهت اقتصاد آزاد را به عنوان استراتژی حرکت به سوی توسعه معرفی می کند.(البته به قول دوستمان، اینها باید 8 سال پیش این حرف ها را می زدند تا جنبش اصلاحات اینقدر هزینه های گزاف بر جامعه تحمیل نکند. اما چه کنیم که از کرامات شیخ ما اینست دیگر!)

ایشان بدرستی اشاره کرده است که تا هنگامی که بخش خصوصی مستقل از دولت وجود نداشته باشد، امکان شکل گیری توسعه فرهنگی و امکان بوجود آمدن انتخاب های جدید که فحوای توسعه است، وجود ندارد.

به نظرم این کتاب دکتر سریع القلم، یک پیشرفت در زندگی کاری و آکادمیک ایشان است. چرا که مثلا اگر این کتاب را با کتاب قبلی ایشان که من خوانده ام(یعنی عقلانیت و توسعه) اگر مقایسه کنید، واقعا پرش ذهنی خوب و شگرفی در ایشان روی داده است که بسیار مطلوب است. من کتاب عقلانیت و توسعه را که خواندم کلی ناامید شدم و احساس می کردم که این اندیشمندان علوم سیاسی، بدرستی نمی توانند قضایا را تحلیل کنند.

بهرحال هنوز هم البته به نظرم مشکلاتی در کتاب وجود دارد و در برخی بخش ها دچار تناقض است. بطوری که بنظر می رسد که نویسنده به جمع آوری یکسری مطالب دست زده اما ذهن خودش هنوز آماده و پذیرای مطالب نشده است. بنوعی که هنوز هم حرف های کلیشه ای (و شاید درست) کتاب عقلانیت و توسعه تکرار می شود اما یک حرف اضافی تر دارد این کتاب که همانا توجه به توسعه اقتصادی است.

اگر کتاب را ندیده اید، می توانید با نگاهی به این مصاحبه، تفکر عمده حاکم بر کتاب را درک کنید.

دو نکته در مورد این مصاحبه: ایشان در جایی می گوید که موفق شدن کسی مثل ماهاتیر محمد در مالزی و موفق نشدن امیرکبیر در ایران ناشی از شانس مالزیایی ها بوده است. من نمی توانم این را بپذیرم و بنظرم حداقل باید گفت که ناشی از چیزهایی است که ما هنوز چیزی از آنها نمی دانیم. بنظر من جامعه ایران خیلی پیچیده تر از جامعه مالزی است.(به زودی مطلب کامل تری در این خصوص و اینکه چرا مالزی رشد کرد و ما درجا زدیم می نویسم)

ایشان در این مصاحبه در پاسخ به سوال خوب مصاحبه کننده در خصوص اینکه » را در ایران کسی مثل ماهاتیر محمد موفق نمی شود اما در مالزی موفق می شود؟» بنوعی به همان گویی می افتد و می گوید: » اسخ کوتاه من این است که ما ایرانی ها به دلایل پیچیده انباشته شده تاریخی با توانایی های همدیگر بسیار مشکل داریم، … برای همین در لایه های پیچیده شخصیت ما یکسان سازی خیلی قوی تر است. ما دوست داریم همه را یکسان ببینیم. دوست نداریم آدم ها را متفاوت ببینیم. پوپولیسم در فرهنگ ایرانی خمیرمایه های عمیق تاریخی دارد.«

من هرچند این سخن را رد نمی کنم، اما به نظرم پاسخ به سوال پیش گفته نیست. و باز هم می توان سوال را براحتی ادامه داد که «چرا ما ایرانی ها دوست داریم آدم ها را یکسان ببینیم؟!» یا آیا این خصلت ایرانی هاست؟!
در پاسخ چند نکته را باید عرض کنم:

1- این اولین بار نیست که چنین خصیصه ای به ایرانی ها نسبت داده شده است. شما در آثار متقدمین هم از جمله در آثار برخی در زمانه مشروطه و بعد از آن به کرات آن را مشاهده می کنید، در فیلم های تاریخی می بینید و در داستان های تاریخی می خوانید، اما این خصلت، مختص ایرانی ها نیست.

2- در حمایت از این مدعا، می توان به مارکس ارجاع داد؛ مارکس در نوشته های خود راجع به استبداد شرقی و شیوه تولید آسیایی، جوامع شرقی را جوامعی بسیار «برابر طلب» خوانده است. و سرشت این جوامع را بسیار برابری خواهانه دانسته است. که البته بعدها هم این مدعا توسط بسیاری دیگر تکرار شده است.

3- در چرایی این برابری طلبی، همایون کاتوزیان(در این کتاب) با ذکاوت اشاره می کند که به هرحال مردم ایران همگی(از وزیر اعظم تا رعیت) در برابر قدرت عریان پادشاه، برابر بودند! به این معنا که جان و مال وزیر اعظم درست به همان سادگی در معرض دست درازی های شدید شاه بود که جان و مال بزرگان زیر دست وزیر اعظم و جان و مال مردم در معرض دست درازی های این بزرگان! او به این ترتیب می گوید که هم مقتدرترین و هم فرودست ترین افراد بدرستی می دانستند که همه چیز امکان پذیر است. درست همان گونه که امکان داشت که جان و مال صدر اعظم از او گرفته شود، امکان داشت که فرودست ترین دهاتی زاده به دلخواه شاه به صدر اعظمی برسد.

این ریشه شناسی به نظر من ریشه شناسی دقیق و صحیحی است. و این کاری است که اندیشمندانی که در تاریخ ایران جستار می کنند، باید انجام دهند. ارنه جمع و جور کردن و ردیف کردن یکسری خصوصیات توصیفی از رفتار ایرانیان که هنر نمی خواهد حتی حسن نراقی نویسنده کتاب جامعه شناسی خودمانی هم می تواند! .

به زودی بیشتر در این مورد می نویسم.

پس نوشت: وبلاگ نگاه آزاد که یکی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی آن را می نویسد، به تازگی راه افتاده و به تیم وردپرس اضافه شده است. بحث خوبی در پست های آخر این وبلاگ درگرفته که خالی از لطف نیست.

این نوشته در محمدصادق الحسینی, کاتالاکسی, پیشنهاد کتاب, اقتصاد, توسعه نیافتگی, تاریخی ارسال شده و با , برچسب‌گذاری شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

4 پاسخ برای سریع القلم و اقتصاد آزاد

  1. رضا :گفت

    سلام
    من دو ماهی هست که وبلاگ شما را می خوانم. خوب می نویسید. فقط برخی غلطهای نگارشی که مثلا در این متن در دو نقل قول اول جملات نیفتاده است را اگر برطرف کنید عالی می شود.
    جدیدا کمتر هم می نویسید ولی این پست هم مثل پست های قبلی خوب بود. خصوصا در مورد برابر طلبی ایرانیان و ریشه شناسی آن یاد گرفتم.
    همینطور ادامه دهید.
    با تشکر
    رضا مهرابی

  2. adib :گفت

    خیلی جالب بود.حال کردم.
    اگه نیاز به دانلود داشتی حتما سایت ما رو ببین:
    http://www.soft2dl.com

  3. علی :گفت

    در کشور مشکلات زیادی وجود دارد که مهمترین آن مسئله کمر شکن تورم است اما از شما که به شکل علمی به مباحث اقتصادی در وبلاگتان پرداخته اید انتظار می رود بدور از گرایش و علایق سیاسی و با تحقیق و مطالعه در گذشته و حال و تنها به عنوان یک کارشناس مسائل اقتصادی به بحث بپردازید نه اینکه با جملات مبتدیانه ای مانند دولت خاتمی بهتر بود یا دولت احمدی نژاد و.. شان این وبلاگ وزین را پایین بیاورید.امروز مشکل اصلی جامعه ما نه بیماری هلندی نه افزایش نقدینگی و…این مشکلات از سالها پیش گریبان ما را گرفته بودند مشکل امروز ما تخریب و کارشکنی در روند کاری دولت نهم است به گونه ای که تبلیغات آنچنان بوده است که برای زمین زدن دولت حتی مردم هم با شایعه پراکنان همراه شده و خود از عوامل اصلی افزایش بهای کالاها و خدمات شده اند!کافیست کمی به صحبتها مردم در مترو و اتوبوس و… گوش دهید آنگاه خواهید دید قیمتها را چند برابر قیمت موجود در بازار به هم اعلام می کنند و با صحبتهایی دولت را ناتوان در اداره کشور معرفی می کنند که این خود راه را برای سود جویان باز می کند که قیمتها را بالا ببرند چرا که مردم خود قیمت کالاها را اینگونه اعلام می کنند!نام این بیماری چیست؟آیا غیر از این است که عده ای که منافع اقتصادیشان و یا پستهای سیاسیشان به خطر افتاده این حرفها را در جانعه منتشر می کنند تا با تضعیف دولت از آب گل آلودماهی بگیرند! آیا بهتر نیست همه دست دردست هم برای مبارزه با گرانی متحد شویم؟آیا بهتر نیست بجای شایعه پراکنی و خالی کردن دل مردم واقعیتها را بیان کنیم؟ما همه ایرانی هستیم خاتمی هم ایرانی بود احمدی نژاد هم ایرانی است پس همه با هم از هر طیف فکری و سیاسی منصفانه و تنها از روی عقل و منطق مسائل را تجزیه و تحلیل کنیم و واقعیتها را ببینیم آنگاه به مسائلی مانند بیماری هلندی و نقدینگی و.. بپردازیم.

  4. فیاض خاک :گفت

    به کامنت قبلی: چرت نگو مردک!

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s