پس از چند پست قبل که قرار بود راجع به راهکارهای مختلف درباره چگونگی خرج کرد درآمد نفت بنویسم، الان اولین راهکار یعنی صندوق ذخیره ارزی( که نام های مختلف دارد همانند صندوقهای درآمد ملی یا صندوق های سلطنتی، یا صندوق های تثبیت نفتی و …) خواهم پرداخت.
بنظرم می رسد که طرح «صندوق ذخیره پول نفت» به شکلی که طی آن نفت از اقتصاد جدا شده و عملا به صندوق جداگانه ای ریخته شود و مثلا در کشورهای دیگر و یا در بازارهای مالی خارجی سرمایه گذاری شود و یا پس از چند سال میان مردم توزیع شود، به دلایل زیر، نمی تواند طرحی مقبول برای اقتصاد ایران باشد.
در ابتدا بگویم که همه می دانیم که این طرح سبب می شود تا هر روز دارایی این صندوق افزایش یابد(عدالت بین نسلی) و همچنین نفت نمی تواند اقتصاد را تخریب کند(همانند نروژ).
اما هرچند شاید این طرح بطور کلی، و بدون درنظر گرفتن قیود، بهینه اول اقتصاد ایران باشد.(دلایلش مشخص است) اما بدلیل قیودی که به مدل اضافه می شود، عملا این راهکار از دایره راهکارهای موجود و بهینه بیرون می افتد. این مدعی بر این اصل طبیعی بنا شده است که؛ قیودی در کشور ما به مدل افزوده می شود که در آن کشوری همانند نروژ وجود ندارد. و با توجه به این قیود، آن راهکار دیگر راهکار بهینه برای کشور ما نیست. (چرا که اصلا راهکاری برای کشور ما نیست!) و باید دنبال راهکارهای دیگری گشت که با توجه به آن قیود، بهینه باشند. اما این قیود عبارتند از:
1- نفت نمی تواند از اقتصاد ایران خارج شود
(چرا که مردم با حجم یارانه های سنگین به آن عادت کرده اند و عملا نمی توان این یارانه ها را از اقتصاد حذف کرد. چرا که اولا ممکن است فاجعه انسانی بیافریند، ثانیا می تواند به سقوط نظام حاکم بیانجامد، ثالثا قاعده بازی در سیاست ایران را که همانا، بیشتر پخش کردن و بیشتر توزیع کردن رانت نفت میان حامیان سیاسی (یا توده مردم) است را نادیده می گیرد و عملا سبب می شود تا هیچ رییس جمهوری این تصمیم را نگیرد چرا که حیات سیاسی اش را به خطر می اندازد که چنین سیاستی در دنیای سیاست یعنی امر محال!)
2- ما نهادهای لازم برای چنین کاری را در اختیار نداریم
جدا کردن نفت از اقتصاد و کوتاه کردن دست رانتخواران و متصدیان سیاستمدار از رانت هنگفت نفت، نیاز به ساختاری کاملا جاافتاده و منضبط، و نهادهایی قدرتمند دارد که عملا نقش عاملان سیاسی و گروه های فشار در آنها آنقدر نباشد که بتوانند ساختار را دور بزنند، نهادها را دستکاری کرده، قوانین را براحتی در جهت منافع خود تغییر دهند و عملا صندوق را سوراخ کنند! یادمان هم باشد که نهادسازی کار یکروز، دورروز و یکسال و چند سال نیست، ایجاد نهادهای قدرتمند تابع یک فرآیند تکاملی دراز مدت و عملا خودجوش است که قدرت آن نیز بستگی به اصالت و قدمتش دارد.(اینکه یک صندوق درست کنیم و اسمش را بگذاریم صندوق ذخیره ارزی و پول ها را آنجا بریزیم و برایش قانون درست کنیم، کفایت نمی کند، در مملکتی که هنو حاکمیت قانون بی معناست(و این بی معنا بودنش هم احتمالا از همین وجود نفت سرچشمه می گیرد)، نوشتن چنین قوانینی بلاموضوع است. و عملا ما را دچار یک دور باطل منطقی می کند. ما یک کشور نفت خیز جهان سومی هستیم.(ما نروژ نیستیم! نروژی که هنگام کشف نفت یک کشور کاملا توسعه یافته بود.)
با وارد کردن این 2 قید عملا به نظرم طرح صندوق ذخیره ارزی از دور خارج می شود. و احتمالا این طرح همانند آن طرح هایی خواهد بود که همیشه در حد حرف و نظر باقی می ماند و تا زمانی که نفت کشور تمام شود و فرصت را از دست بدهیم، همین طور این نظریه پابرجا خواهد بود. البته جدیدا انتقادهای بسیاری بر عملکرد صندوق های ذخیره ارزی وارد شده و این صندوق ها را ناکارا دانسته اند. بهرحال بنظر می رسد که طرح صندوق ذخیره ارزی هرچند که می توانست بهترین طرح برای کشور ما باشد، اما اگر قیود منتج از واقع بینی را وارد کنیم، نتیجه ای جز عملی نبودن اجرای چنین طرحی و ایجاد صندوق امنی اینچنین نخواهیم داشت.
در پست های بعدی راجع به سایر راهکارها خواهم نوشت.
اين كه نوشتي»نفت نمی تواند از اقتصاد ایران خارج شود» درست است اما مسئله اينجاست كه در دو سال گذشته درآمد نفت چندبرابر شده است پس حداقل مي توانستيم به همان نسبت افزايش درآمد نفت اجازه ندهيم نفت وارد اقتصاد شود و نقش پررنگ تري پيدا كند اما چرا اينطور شد. به دو دليل:
يكي از كاربردهاي صندوق تثبيت يا ذخيره پول نفت اينست كه در سالهاي بالا بودن قيمت نفت در صندوق پول بگذاريم و در سالهاي قيمت پايين برداشت كنيم. به نظر ميرسد يك تفاوت شوك فعلي با شوكهاي قبلي در اين باشد كه قيمت بالاي نفت قرار است بالا بماند و پايين بيا نيست پس فعلا محافظ بودن صندوق در برابر شوك منفي كاركردي ندارد.
و علاوه بر اين كشور پرجمعيت و جوان ايران (برخلاف نروژ كم جمعيت و پير) كه نرخ بيكار بالا است و دولتي پوپوليستي دارد با نيازهايي اجتماعي فراوان و وعده و عيدهاي فراوانتري كه جكومت داده و واقعيت سياسي موجود، به هيچ وجه به فكر سياستمداران هم خطور نميكند كه پول نفت را خرج نكنند.
سئوال: آیا صندوق ذخیره ارزی لزوما به حذف نفت از اقتصاد منتهی میشود؟ آیا نمیشود مثلا به عنوان یک راهکار میانی از آن استفاده کرد بیآنکه محدودیتهایی که اشاره کردی رخ دهد؟
مثلا همینطوری که آقای خیرخواهان هم اشاره کرد، حساب پسانداز ارزی وجود داشته باشد که مازاد درآمد نفت را که ممکن است در اثر افزایش بهای نفت رخ دهد ذخیره کند. به این ترتیب اقتصاد ایران دارای نوعی Buffer خواهد شد که در روز اضطرار میتواند چارهساز شود.
در این صورت چطور؟ آیا این راهکار برای جلوگیری از افزایش بیحساب نقدینهگی در کشور کارساز نیست؟
———————
صادق: بامدادی عزیز، دقیقا بحث همین است که در کشورهای جهان سوم به قول پرفسور رابینسون، نهادها و ساختارها امکان مقابله با هوس انگیزی خرج کردن منابع را ندارند و در نتیجه همیشه پول ها خرج خواهند شد.
ما هم خوشحال می شدیم اینطور باشد و … ولی …