«یک طرحی نوشته ام، که طی آن 7 میلیون نفر شاغل می شوند، و هرکدام 8 ساعت در روز کار میکنند(چراکه زیاد کار کردن سبب خستگی می شود و این خستگی باعث می شود تا ادب از بین برود، ادب که از بین رفت، دیگر توسعه، بی توسعه. ادب سرمایه ملی است. ملت بی ادب بدبخت می شود. قدیم ها…) در این طرح ما جلوی زاد و ولد را می گیریم و از این طرف هم 7 میلیون شغل ایجاد می کنیم. خیلی ساده است. این احمق هایی که سر کار هستند نمی گذارند کسانی که می توانند کار کنند، بیایند سرکار{!!}… البته این اندیشه ها سی سال قبل در ذهن من شکل گرفت و اکنون این طرحی که تهیه شده طرح جامعی است{!!!}»
این سخنان یک مرد حدود55 ساله در اتوبوس های BRT بود که امروز صبح ما را از خنده روده بر کرد و کلی صواب و ثواب را با هم انجام داد! ولی انصافا چه اتفاقاتی که در این BRT نمی افتد. هر روز یک ماجرایی هست.
تذکر: فکر می کردم که واقعا چیزهایی که این بنده خدا می گوید، چه تفاوتی با دیگر طرح های جامع دارد؟ مثلا طرح جامع مسکن دقیقا همین قدر ابلهانه است که سخنان این بنده خدا. هر چیزی که اسم جامع، آنهم در عرصه اجتماع داشته باشد، فی الکل ابلهانه و در آخر مایه بدبختی است. هنوز نفهمیده ایم که جامعه، خانه ما و مغازه ما نیست که با طرح های جامع و ضربتی بشود اداره اش کرد. جامعه یک کلاف پیچ در پیچ است که شناخت هر یک از دانه های کلاف صرفا برای کسانی ممکن است که مثلا در یک صنعت خاص مشغول به کارند و همینطور الی آخر. جامعه محل اجرای طرح ها و برنامه ریزی های کلان از هر نوع و توسط هر شخص و گروهی، نیست. جامعه و فرآیندهای انست که ذهن و قوه عاقله این افرادی را که می خواهند برای جامعه تکلیف معین کنند، شکل داده است. {جان مادرتان بی خیال شوید؛ برنامه ریزان و متفکران و باهوشان و روشنفکران بزرگ و عالی مقام!}
راستی دیشب بنده خدایی می گفت که : «مهمترین عامل توسعه، حمل و نقل ارزان است! جاده ها و سیستم حمل و نقل قوی است و …»
یکی نبود بگوید: نخیر عزیز من ، مهمترین عامل توسعه، اولا ناشناخته است!! دوما چیزی که اصولا مولد رشد اقتصادی بوده است، آزادی های اقتصادی و راحتی کسب و کار است. و جاده و حمل و نقل قوی و … همه مولود رشد اقتصادی هستند و نه مولد آن. این نگاه های ماتریالیستی به توسعه پدر ما را درآورده است.
(فراموش نکرده ام، پست بعدی در خصوص صندوق ذخیره ارزی خواهد بود. ولی این ها دیگر خیلی شاهکار بود.)
1. chera inghadr comment gozashtan injaa ettelaa’aat mikhaad?
2. Man ye kam Daahaati am, nemidounam fargh e otobous e BRT baa otobous e gheyr e BRT chieh. Ye zahmati bekeshid jenaab doktor Ye do khat to zih benvisid paay e in bargeh
3. Negaah e MATIRIALISTI be toseh’eh o inhaa yani chi?
—————————–
صادق: اتوبوس های بی آر تی، اتوبوس هایی هستند که با درست کردن یک راه از وسط خیابان و نظمی خوب وسرعت مناسب از آزادی تا تهرانپارس را رهسپارند.
نگاه ماتریالیستی به توسعه هم یعنی نگاهی که توسعه را در توسعه ابزارآلات و امور فیزیکی و غیرآفاقی خلاصه می کند.
صادق جان. من فقط از حرفهای شما یک چیزی فهمیدم. هر کاری باید به صاحب علم سپرده بشود. مثلا من بعد از تامل زیاد در حرفهای ین بنده خدا متوجه اشتباهات می شوم
( و ممکن است نشوم ) ولی شما در همانجا از خنده روده بر می شوید. متاسفانه اجرای یک طرح به افراد کار آزموده سپرده نمی شود. به نظر من این یکی از بدیهی ترین کارهایی است که جلوی رشد اقتصادی را می گیرد.
پی نوشت: صادق. من انقدر در زمینه های اقتصادی بی اطلام که اگر در دیگر پستها کامنتی بگذارم خیلی ضایع می شود. برای همین حداقل در این نظر که خیلی تخصصی نیست یک کامنت بگذارم تا بدونی که من چقدر طرفدار تنها وبلاگ اقتصادی که می خوانم هستم.
قربانت. ممنون به خاطر نوشته های فتحی فهمت!
————————-
صادق: مرسی از ابراز لطفت به کاتالاکسی؛
ببین مشکل این نیست که کار به افراد کارآزموده سپرده نمی شود. مشکل اینست که اصلا خود مردم به صورت خودجوش و طبیعی به سمت توسعه اقتصادی حرکت می کنند. کار دولت این وسط فقط تسهیل برخی امور و کاهش برخی ریسک هاست همین و بس. از سوی دیگر جامعیت در امور مربوط به اجتماعی که از هزاران انسان با سلیقه ها، رفتارها و دانش متفاوت تشکیل شده است بیمعناست. پس دولت (یا هر کس یا نهاد دیگر)نه تنها نباید بلکه نمی تواد طرح جامعی را اجرا کند.. و این طرح ها از اول مزخرف هستند و صرفا به این روند خودجوش طبیعی صدمه می زنند.
صادق البته نقش حمل و نقل را دست کم نگیر. در جغرافیای اقتصادی (یا شاید به تر است بگوییم اقتصاد جغرافیایی) مدل های متعددی هست که نشان می دهد هزینه حمل و نقل نقش مهمی در توسعه اقتصادی مناطق داشته است. من یک بار سمیناری بودم که یک مدلی ارائه شد که در آن نقشه اروپا را با هزینه حمل و نقل بین نقاط مشخص کرده بودند و وقتی مدل تعادل را اجرا می کردند نتایج به شدت به وضعیت فعلی فعالیت های اقتصادی در قاره نزدیک بود. خلاصه می فهمم که جمله آن آقا ممکن است از این حرف های همیشگی ایرانی ها باشد ولی کلا فکر کنم اگر 10 تا عامل مهم برای رشد اقتصادی باشد هزینه پایین حمل کالا از/به یک منطقه به مناطق تجاری دیگر جزو آن ها خواهد بود.
———————————–
صادق: حامد جان؛ من هم چیزهایی در اهمیت توسعه حمل و نقل و هزینه های پایین آن دیده ام و می دانم که جزء همان 70 شاخص معروف اثر گذار بر رشد اقتصادی قرارش داده اند. اما بحث همانطور که می دانی چیز دیگری بود که می دانم تو گرفتی فقط توضیح می دهم تا ابهامی نباشد. بحث دقیقا اینست که هیچ یک از امور ماتریالیستی که به نظر بسیار مهم به نظر می آیند، از جاده بگیر تا نیروگاه و سد و … به تنهایی یا حتی جمیعا موجب توسعه یک کشور نه حتی موجب رشد اقتصادی هم نمی شوند. بلکه همانطور که توضیح دادم عامل توسعه چیز دیگری است و اینها تبعات آن هستند که البته خود نقش کاتالیزوری هم (همانطور که اشاره کردی) دارند.
اينها همان حرفهايي است که خيليها 30 سال پيش مي زدند و
به پشتوانهي همين حرفها مردم آنها را انتخاب کردند
حرفهايي که در عمل بعد از 30 سال به آنها نرسيديم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هيچ کس نمي تواند يک شبه انقلاب کند
همه چيز را دگرگون کند
بايد دولت داري، ملت داري، بلد بود!
سلام
حرفایش خیلی خنده اس پسر ، من از این چیزایی که تو گفتی چیزی سر در نمیارم پس نظری هم ندارم
موفق باشی
یا علی مدد .
All these ideas stem from viewing developmental problems as technical problems, which can be fixed by technical solutions and social engineering. It is impossible to “plan” development since so-called planners do not have access to local information needed for successful design and implementation of project. It is also impossible to “plan” privatisation and liberalisation of markets. The shock therapy in Russia and structural adjustment programs in Latin America failed mainly because the experts attempted to “plan” market reforms without putting into place the needed institutions. These reforms also tended to ignore the interest of political actors, who had vested interest in keeping the status quo ante.
Development should be seen as a homegrown phenomenon, which is the outcome of the incremental evolution of domestic institutions. Institutions enable the markets to their magic. Even the success of the developmental states during recent decades is related to their domestic institutions rather than competence of the governments’ technocrats in pursuing industrial policies.
These grand developmental projects sound promising for utopians. However, the above mentality is not only confined to our experts. Even, people like Jeffery Sachs tend to solve developmental problems through technical solutions such as pushing for more aid.
Institutions and interests of political actors MATTER even for transferring petrodollars directly to the citizens.
Thanks for your thought provoking post.
سلام . به نظرم توسعه قبل آنکه عملی باشد یک پدیده ذهنی است تا ذهنها توسعه نیابد و تا توسعه دغدغه ذهنی افراد یک جامعه نگردد نمی توان توقع توسعه در عمل داشت. امروز توسعه و اندیشه آن در میان توده مردم خیالبافی است. و این مربوط به توسعه اقتصادی نمی شود . وقتی در دوره قبل صحبت از توسعه سیاسی شد در نانوایی محله ما دو نفر که تازه توسعه یافته بودند بحث سیاسی می کردند یکی از آنها می گفت: ( با لهجه کاشانی ) شنیدی 2 تا کشتی برنج اومده ، سید ( آقای خاتمی ) گفته بدید مردم بخورن چاق بشن . اما اکبر گفته نه مصلحت نیست. آخه ریس مصلحته . به نظرم تا این ادبیات توده مردم نمی گم علمی ولی حداقل منطقی و مستدل نشه که خود آن هم معلول یک دغدغه توسعه گراست توسعه پایداری نداریم. فراموش نکنیم از سال 1970 به بعد انسان ابزار توسعه نیست بلکه هدف توسعه است.
از طرفی احساس مشکل با ادراک مشکل متفاوته . احساس مشکل کار همه است . همه تورم را حس می کنند بنابراین همه درباره اون نظر می دن ولی این متخصص هست که اونو درک می کنه و دنبال علت و راه حل علمی است. کسی که در مقام ادراک مساله است و در اتوبوس در کنار یک شخصی قرار گرفته که در مقام احساس مساله است .
یکی از ملزومات توسعه اینه که احساس عمومی به سمت ادراک عمومی گرایش پیدا کنه .
پس از جنگ جهانی 2 زنان آلمانی 12 ساعت کارهای سخت ساختمانی می کردن برا حداقل نان خشک . همشون یه چیز می گفتن که برا رسیدن به امکانات اینجوری کار کردن لازمه ولی توده مردم ما اینجوری فکر نمی کنند اونا امکانات برا کار کردن لازم می دونن.
خلاصه ذهنها توسعه گرا نیست می خواهم بگویم ذهنها توسعه خواه هم نیست ولی زبان توده از بس خیالبافی می کند که تف کرده است
خوب گفتی ولی نگاه ماتریالیستی به توسعه را بیخود قی کردی.در مجموع خنده دار بود.. هم حرفهای یارو و هم حرف خودت.
در مجموع خوب گفتی.
آقا
آيا شما هيچ جامعه توسعه يافته اي رو ميشناسيد كه در آن رشد جمعيت بالا تر از 1% باشه؟
اين حرف شما قبول كه «مهمترین عامل توسعه، ناشناخته است» ولي با يه نگاه به كشورهاي توسعه يافته ميتونيم بفهميم كه در چه چيزهايي با هم مشتركند:مثلا هيچ كشور توسعه يافته اي اقتصاد تك محصولي نداره يا اينكه هيچ كشور توسعه يافته اي از لحاظ سياسي بي ثبات نيست يا…
شواهد نشان ميده كه تمام كشورهايي كه توسعه پيدا كردند , توسعه آنها در زماني اتفاق افتاده كه رشد جمعيتشون شروع به كاهش يافتن پيدا كرده.اين موضوع حتي يك مثال نقض هم نداره (تاكيد ميكنم كه خودم ميدونم كاهش رشد جمعيت تنها عامل توسعه نيست)
حالا سوال من اين است كه چرا به حرف هاي همسفرتان در اتوبوس خنديديد؟ اينكه براي توسعه بايد جلوي رشد جمعيت رو گرفت كجاش خنده داره؟
لطفا جواب اين سوال رو بديد.
————————–
صادق: اولا این دو متغیر؛ یعنی رشد جمعیت و توسعه، نه تنها رابطه علت و معلولی با یکدیگر ندارند. (چون تئوری چنین چیزی را نمی گوید) ) بلکه رابطه آماری هم با یکدیگر به اینصورت که یکی متغیر وابسته و دیگری مستقل باشند، ندارند.
ثانیا؛ اینکه کشورهای توسعه یافته، رشد جمعیت زیر 1% دارند هیچ دلیلی بر اینکه کم بودن رشد جمعیت عامل توسعه یافتگی است نیست. از سوی دیگر اینکه توسعه کشورها با کاهش رشد جمعیت آنها روند زمانی داشته است(یعنی نرخ های بالای رشد اقتصادی دقیقا زمانی اتفاق افتاده است که رشد جمعیت در حال کاهش بوده است، که البته به لحاظ تاریخی این ادعا غلط است و عکس این امر وجود دارد) به هیچ وجه به معنای آن نیست که کاهش رشد جمعیت عامل توسعه یافتگی بوده است!! این را هر کسی که اقتصاد سنجی یا روش شناسی پاس کرده باشد یا حتی تورق کرده باشد این کتابها را می داند.
من هم به این دلیل به همسفرم خندیدم که ایشان همانند شما فکر می کرد که این رشد جمعیت است که در کشوری همانند ایران عامل توسعه نیافتگی است(البته شاید در آفریقا چنین چیزی مصداق هایی داشته باشد اما در ایران چنین نیست) از آن بدتر فکر میکرد که رشد جمعیت در ایران در حال حاضر بالاست در حالی که چنین نیست. از همه بدتر وی فکر میکرد زایش و تولد در جامعه، معماری ساختمان است که پروانه ساخت ندهی، ساخته نشود!! و خیلی چیزهای دیگر!
Hi Mahmood,
The evidence demonstrate the contrary. ALL of the developed countries (with NO exception) have experienced demographic transition while going through the process of industrialisation. In fact, the decline in fertility rate, which is main factor behind the decrease in population growth, happens at the later stages of industrialisation. This means that reduction in the population growth is the outcome of industrialisation not the cause of it.
In addition, research shows NO CLEAR relationship between population growth and economic growth (development
1. dam e shoma garm baabat e ettela’at e BRT i toun. Khabar nadaashtim. Az tehran paars ta azaadi … eyval
2. vali man kheyli haalim nashodeh oun maajaraye to se’eh o inhaa ro haa
3. aslan in ebaarat yani chi … manzouram ineh ke farsi sh chi misheh … in ebaarat
توسعه ابزارآلات و امور فیزیکی و غیرآفاقی
4. masalan maa baraaye inkeh daahaat e moun ro tose’eh bedim chi kar konim . abzar aalaat e fiziki nakharim .?. jaddeh nasaazim? ghataar nazarim? BRT nazarim ? che esm e baakelaasi dareh .. mesl e Best Retarded Thing mimouneh … vali khob fizi ki eh digeh.
5. gheyr e aafaaghish ro ham man nafahmidam … in esm e kasieh … khat te otobouseh ? Esm e seriaal eh … chieh?
6. Dam e shoma garm albateh
——————-
صادق: ما را گرفته ای! خود نیک میدانی که البته منظور نساختن راه و جاده و این ها نبوده است! بلکه منظور اینست که اینها نیست که موجب توسعه می شود. اثبات چیزی به معنای نفی دیگری نیست. این امور فیزیکی در فرآیند توسعه ایجاد می شوند و غالبا مخلوق توسعه هستند و نه خالق آن و یا حداکثر تسهیل کننده رشد هستند و نه چیزی فراتر. امر خطرناک اینست که تصور کنیم که این ها اصل هستند و من خواستم فقط این تذکر را بدهم.
طرج هاي جامع و برنامه هاي استراتژيك و… عمدتا يك نانداني براي امثال ما است. يعني كساني كه مديريت، اقتصاد، صنايع، سيستم و… از اين قبيل خوانده اند. خيلي از ما تجربه هايي در اين زمينه داشته ايم و خواهيم داشت! شايد چون خيلي از ما عاشق تحقيق و مطالعه هستيم. اگرچه از خيلي از اين طرحها آبي در نميياد ولي علاوه بر ناني كه براي محققان دارند، محملي براي حمايت از تحقيق محسوب مي شود.
1. bebakhshid pas!