بحث بیماری هلندی، بحثی است که در کشور و خصوصا میان اقتصاددانان بسیار رایج است. در حالی که نظریه و مدل بیماری هلندی، نظریه و مدلی است که مربوط به 30 و اندی سال پیش است که بسیاری از اقتصاددانانی که روی منابع طبیعی کار کرده اند، امروزه آن را به هیچ وجه پاسخگو نمی دانند. حتی برخی این مدل را اصلا در این کشورها با وجود نفرین منابع، به ندرت صادق می دانند. اما بهرحال به آن دلیل که این مدل بسیار در میان اقتصاددانان ایرانی و مسئولان رایج است. و از آن جایی که در این پست و این پست و پس از سخنان آقای احمدی نژاد، قول داده بودم که این مدل را توضیح دهم. خلاصه ای در این جا می نویسم و برای دیدن کامل مطلب می توانید به این مقاله قدیمی ترم، (که حدود یکسال پیش و البته به خواست سردبیر مبنی بر اینکه واقعا می خواست بداند که بیماری هلندی چیست، نوشته شده است) مراجعه کنید.
در مدل بیماری هلندی که پس از تجربه تلخ هلند (و البته انگلستان) پس از کشف شدن نفت و گاز در دریای شمال در دهه 1970 به این اسم نامیده شد، برای هر اقتصاد، سه بخش در نظر گرفته می شود؛ بخش قابل تجارت منابع طبیعی، بخش قابل تجارت بدون در نظر گرفتن منابع طبیعی و بخش غیرقابل تجارت. برخورداری از موهبت بیشتر منابع طبیعی بهمراه تقویت پول داخلی در این مدل، به تقاضای بیشتری برای بخش غیرقابل تجارت منجر میشود. و در نتیجه تجمع نیروی کار و سرمایه در بخش صنعت و کالای صنعتی کمتر و کوچکتر می شود.
اگر بخواهم بنابر رسم این وبلاگ، به زبان ساده و خلاصه بگویم؛ نظریه بیماری هلندی بیان می کند که با فروش منابع طبیعی و وارد شدن ارز خارجی به کشور(خصوصا ر هنگام افزایش قیمت های نفتی)، پول داخلی تقویت شده و در نتیجه بخش قابل تجارت بدون منابع طبیعی(شامل صنعت و کشاورزی) به علت گرانتر شدن صادرات و ارزان تر شدن واردات، به شدت ضربه دیده و تضعیف می شود. و قیمت کالاهای غیر قابل تجارت همانند خدمات و همچنین زمین و مسکن، به شدت افزایش می یابد. چرا که این پولی که وارد اقتصاد شده باید طوری خرج شود، کالاهای قابل تجارت که مثال ملموسش این روزها میوه و شکر و … است وارد می شود و بنابر تئوری، قیمت این کالاها چندان افزایش پیدا نمی کند. اما قیمت کالاهایی مثل زمین و مسکن و کرایه تاکسی و … به شدت افزایش می یابد چرا که قابل وارد کردن نیستند. همین است که می بینید در عرض 2 سال قیمت مسکن حدود 150 درصد افزایش پیدا می کند! چرا که در این 2 سال بیش از 140 میلیارد دلار وارد اقتصاد شده است.(بعبارتی تورم زمین و مسکن این روزها چندین برابر تورم زمین و مسکن دوره خاتمی است.)
این مشکلات ساختاری هستند و نه با نظریه بیماری هلندی بلکه با نظریه مصیبت(نفرین) منابع تاحدود بسیار زیادی قابل توضیح اند اما یک چیز تاحد بسیاری روشن است و آن اینست که مطمئن باشید که این مشکلات ربط چندانی به خاتمی بودن یا احمدی نژاد بودن ندارد. بلکه اگر در دوره خاتمی نیز درآمدهای نفتی تا این حد افزایش می یافت به احتمال زیاد وضعی شبیه به همین داشتیم! آقا باز هم می گویم؛ مشکل ساختاری است! و با آمدن این و رفتن آن فرق چندانی ایجاد نمی شود و همه در ساختار تنگ و فاسدی که نفت ایجاد کرده است گیر می کنند. بهمین جهت است که باید قاعده بازی این ساختار که وجود نفت در دستان دولت است را عوض کنیم.
اما احتمالا در زمان خاتمی اگر همین قیمتهای نفت وجود داشت، اثرش کمتر بود. چون به هر حال حسابشدهتر از حساب ذخیرهی ارزی استفاده میکردند و هزینههای جاری دولت هم به مراتب کمتر میبود. در کل بفکر کنم ودجه انقباضیتر بسته میشد. اما این مشکل ساختاری که میگویی واقعاً معضلیست…
——————
صادق: کمتر بود درسته. ولی احتمالا آنقدر اختلاف با دوره احمدی نژاد نداشت که معنی دار به حساب بیاید.
ممنون از مطلبت
اما در نتيجه گيري خيلي موافق نيستم باهات. به اين علت كه اين خود دولت بود كه خودش رو به آب و آتش ميزد كه همه جا رو شلوغ كنه و قيمت نفت بره بالا!! مثل اينكه اون موقع نميدونست چي ميشه!!
حتي با افتخار اعلام كرد كه آمريكا داره تلاش ميكنه كه نفت گرون نشه براي همين ما هم اقتصاد رو قيمت بالاي نفت نيستيم كه يه موقع اگه آمريكا موفق شد، ما ازاين طرف حالش رو بگيريم و بگيم ما كه به اون دل نبسته بوديم ( اين رو احمدي نژاد گفته البته با جملات ديگر)
—————————————-
صادق: من با این تحلیل موافق نیستم. چرا که دولت ها و مقامات رسمی همه هوس بهره برداری هرچه بیشتر از رانت را که در بالارفتن قیمت های نفت وجود دارد را دارند. بر همین اساس بقول پرفسور استیجینز، دولت ها در این وضعیت دچار یک شیدایی دیوانه وار می شوند که در نهایت آنها را به یک تناقض بزرگ می رساند که اسمش تورم و کاهش تولیدات و کاهش رشد اقتصادی است.
بنابراین دولت های نفتی همیشه شلوغ می کنند که قیمت نفت بالا رود، بعلت همان شیدایی که عرض کردم.
آقا با همه حرفاتون موافقم. ولی به نظر نمی رسد پول داخلی در مقابل ارزهای خارجی تقویت شده باشد!
————————————-
صادق: آره بهمین جهت گفتم که بیماری هلندی هم اکنون در ادبیات اقتصادی مورد توجه نیست. چرا که مشکل بسی عظیم تر از این حرف هاست و حتی برخی از اقتصاددانان ادعا کرده اند که مکانیسم بیماری هلندی برعکس عمل می کند. یعنی در هنگام کاهش قیمت نفت، پول داخلی توسط دولت تقویت می شود بعلت اینکه برای دولت رانتی به عنوان درآمد ایجاد شود.
در مورد کانال های اثر گذاری نفت بر اقتصاد، مقاله ای دارم در مصیبت منابع که می توانی ببینی. اگر موردی بود در خدمتم.
به نظرم نتیجه گیری کمی اشکال داشته باشد.اولا صندوق ارزی درزمان قبل با هدف ذخیره ارزمازاد تشکیل شد وبنابراین با به این مقداری که اکنون پول به جامعه تزریق شده نمی توانست چنین اتفاقی بیافتد ثانیا روال برنامه ریزی وقراردادن نرخی برای برنامه ریزی سالانه وبراساس همان کارکردن می توانست ازاین وضعیت جلوگیری کند.ثالثا مگرکشورهایی مثل امارات وعربستان ودگیرکشورهای صادرکننده نفت نفتشان گران نشده پس چرادرآنهااین بیماری اتفاق نیافتاده نگوئید که ساختاراقتصادی آنها سالمترازقتصاد ماهست
——————————-
صادق:
1-صندوق ذخیره ارزی در دوره قبل تشکیل شد، درست است. اما مطمئن باشید همانند بسیاری دیگر کشورها که صندوق ذخیره ارزی دارند و البته جهان سوم هستند، خود آقای خاتمی در این زمان با افزایش درآمدها، اولین کسی بود که دستور برداشت از این صندوق را صادر می کرد. که البته طبیعی است. و حرجی بر خاتمی نیست. تمام حرف اینست که قاعده عقلایی رفتار کردن در این بازی که در کشورهای نفت خیز جهان سوم و از جمله ایران راه راه افتاده است، اینست که «هرچه بیشتر پول خرج کنید تا پشتیبانان سیاسی اتان ناراضی نباشند.» همانطور که دردو سال آخر، آقای خاتمی دقیقا داشت همین کار را انجام می داد. بنابراین برنامه ریزی و صندوق و این ابزارها برای دنیایی است که در آن نهادهای سالم و درست و حسابی وجود دارد و نه کشورهای مثل ایران. در این زمینه مقالا ت بسیاری نوشته شده است که دکتر خیرخواهان یکی از آنها را در وبلاگ مصیبت منابع ترجمه کرده است می توانید ببینید.
2- اولا که گفتم که این نظریه هم اکنون آتشی را گرم نمی کند! بنابراین انتظار نباید داشت که این نظریه حتی در ایران پاسخ گو باشد چرا که نظریه قوی تری بنام نفرین منابع وجود دارد که بهتر از این نظریه توضیح دهنده است. اما کی گفته در امارات و عربستان و دیگر کشورهای نفت خیز مشکلاتی شبیه به اقتصاد ایران وجود ندارد؟؟!! شما می دانید رشد متوسط کشورهای اپک از سال 1970 تا 2000 منفی بوده است!! در حالی که رشد متوسط جهانی بیش از 2 درصد بوده است. یا می دانید که در این 2 سال قیمت زمین و مسکن در امارات حدود100 درصد رشد داشته است. آنها هم این مشکلات را دارند اما بحث اینست که آنها یکسری مشکلات دیگری که ما داریم را ندارند و بهمین سبب این مشکلاتشان که اتفاقا خیلی هم مهم هستند، دیده نمی شود.
والسلام و مرسی از ابراز نظرت
I’ve read your brilliant article in Hayate No. But I still have some difficulties understanding how real exchange appreciation undermines export competitiveness in an economy. Thus, I give you my analysis and would appreciate it, if you could kindly give me your feedback.
Let’s say that I am an exporter in Iran. I sell my products abroad in Dollars, when I exchange the Dollars into Riaal, it will translate into lower profit for me since the exchange rate is fixed but the domestic inflation has gone up. The second channel through which real exchange rate appreciation (increase in price of tradable goods relative to non-tradable goods) can hurt my competitiveness is through increasing my production costs; I have to pay a higher rent for instance or pay a higher price for transport. This hike in production cost leads to higher price for my product in the international markets which weakens my competitiveness (bear in mind that the exchange rate is fixed).
I highly appreciate your feedback. So far, I’ve learned a lot from you.
——————————-
صادق: ببخشید بابت تاخیر. دیروز و امروز کامپیوترم مشکل پیدا کرده بود و مجبور شدم ویندوزش را عوض کنم.
1- اول که مرسی از حسن نظرت
2-کانال اصلی که تقویت پول داخلی به موجب آن سبب کاهش رقابت پذیری اقتصاد(خصوصا صنعت و کشاورزی) می شود، از طریق گرانتر شدن صادرات برای صادرکننده و ارزان شدن واردات برای وارد کننده است. چرا که مثلا پسته ای که قیمت هر کیلویش در ایران 10 ریال است ، تا قبل از تقویت پول داخلی، صادرکننده این یک کیلو را با فرض نرخ برابری 1، 10 دلار می توانست درخارج از ایران به فروش برساند. اما به محض تقویت پول داخلی(مثلا به دو برابر که سبب می شود هر 10 دلار از این پس 5 ریال بیرزد)، این صادرکننده پسته 10 ریالی اش رااگر بخواهد به شرایط پیشین بفروشد باید 20 دلار بفروشد. که این امر سبب می شود تا عملا قیمت صادراتی کالای پسته افزایش پیدا کند و قدرت رقابت تولید کننده داخلی در برابر خارجی تقویت شود. همچنین در همین حال، واردات خارجی ها به ایران به همین شکل ارزان تر شده و پسته ای که آنها قبلا در ایران 15 ریال می فروختند، حال می توانند بدون تحمیل هیچ گونه هزینه ای و یا ابتکار و … به قیمت 7/5 ریال بفروشند که این امر هم سبب می شود تا قدرت تولید کننده داخلی حتی در داخل هم کاهش پیدا نماید.
3- از سوی دیگر این ارزان تر شدن واردات البته به نفع تولید کنندگانی احتمالا تمام خواهد شد که مواد اولیه اشان از خارج وارد می شود. و اینها کمتر صدمه می بینند.
4- بحث تورم داخلی هم بحث دیگری است که البته اگر دولت دخالت نمیکرد این نرخ تورم داخلی و نر خ تورم خارجی، خود نرخ ارز را بصورت تعادلی تنظیم می کردند و آنوقت این گونه رانتهای ناشی از تغییر نرخ های ارز از میان می رفت.
موفق باشی
راه حل؟ (شاید راه تخفیف درد!)
ببخشید اما من اصلا از اقتصاد علمی سر رشته ای ندارم برای همین نمی توانم نظرات مفیدی بدهم ولی می توانم به اندازه خودم بهره ببرم. بنابراین با تشکر اگر ممکن است کمی نظریه نفرین منابع را بازتر کنید. باز هم تشکر.
پی نوشت : اگر این وبلاگ نبود عمرا مطالب اقتصادی نمی خوندم 🙂
—————————–
صادق:مرسی!
در مورد نفرین منابع حتما خواهم نوشت. همچنین در وبلاگ مصیبت منابع(نفرین منابع) مقالات خوبی در این خصوص ترجمه شده است. در آدرس زیر
http://oureconomy.blogfa.com/
سلام
در این دو سال تقریبا هفتاد میلیارد دلار به نقدینگی اضافه شده نه یکصد و چهل میلیارد دلار!
یکصد و چهل میلیارد دلار تقریبا کل حجم نقدینگی هست.
آخه چرا من هر بار که کامنت میذارم باید به یه جمله تو گیر بدم!!!
حالا از شوخی گذشته چرا باید هلندی ها اسم یه بیماری به نامشون باشه و ما نه؟مگه ما چی کم داریم؟
شرایطی که اقتصاد ما دچارش هست لیاقت اینو داره که به اسم بیماری ایرانی شناخته بشه.دست به کار شو!
———————————
صادق: مرسی از تذکرت. ولی اگر دقت کنی من اصلا از حجم نقدینگی صحبت نکردم. بلکه صحبتم راجع به فروش نفت در این دو سال واندی بوده است که حدود 140 میلیارد دلار بوده است. که بخشی از آن در قالب پول، بخشی دیگر در قالب کالاهای وارداتی و … به اقتصاد تزریق شده است. ولی تذکرت از این جهت بجاست که من بهتر بود اصلا راجع به نقدینگی هم صحبت می کردم.
روی پیشنهادت فکر می کنم :). راست می گویی ما چه کم داریم؟؟! از آن اجنبی ِ فلان فلان شده…
Thank your for your thorough explanation. That was very kind of you. However, I think I did not clarify my view very well. On your feedback you are assuming that exchange rates are determined by market mechanism. For instance, when country A is running a current account surplus (due to exporting natural resources), IN THEORY, the nominal exchange rate increases which leads to higher export prices while making imports cheaper. But, I have difficulties understanding Dutch diseases, when nominal exchange rates are fixed. Let’s say that country A has a fixed exchange rate. When the domestic inflation goes up, it leads to real exchange rate appreciation if the nominal exchange rate stays the same (please correct me if I am wrong). This can hurt exporters when they exchange their dollar-denominated profits into the domestic currency. Is this the mechanism through which real exchange rate appreciation undermines the export competitiveness? I suppose, the hike in the price of non-tradable goods relative to tradable goods (feature of the Dutch disease) can lift the production costs for the export sector. I will be delighted if you can kindly consider the above points. I will be waiting for your instructive feedback. Thank you so much.
——————————-
صادق:تحلیلت در مورد اثر افزایش قیمت ها بر نرخ ارز حقیقی درست است. ولی تحلیل ابتدایی ات در مورد اینکه صادرکننده به دلیل افزایش تورم داخلی متضرر می شود چون نرخ ارز ثابت است با کانالی که شما بیان کردی به نظرم چندان درست نیست.(اگر ایرادی داشتم شما اصلاح بفرمایید) چرا که مثلا یک ساعت تولیدی در ایران 1000 ریال است، تا قبل از اینکه تورم داشته باشیم، با نرخ برابری اسمی 1دلار به 1000ریال، این ساعت را می تواند به 1 دلار در آنجا بفروشد. حال فرض کنیم که تورم 10درصدی داخلی که از عوارض بیماری هلندی است گریبانگیرمان شد، در اینصورت قیمت این ساعت مثلا می شود 1100 ریال اما چون نرخ ارز اسمی ثابت است. برای صادرکننده می صرفد که این ساعت را در خارج به قیمت 1 دلار و 10 سنت بفروش برساند(چرا که در داخل به همین قیمت می تواند بفروشدو کلا هزینه های کارگر و مواد اولیه اش هم افزایش داشته است) که این باعث تضعیف قدرت رقابتی او می شود. چرا که قیمت ساعت او در مقابل ساعت های رقیب در خارج از کشور افزایش یافته است.
حرفت که گفته ای افزایش قیمت کالاهای غیرقابل رقابت می تواند هزینه های تولید را برای بخش صادراتی غیر نفتی، افزایش دهد تا آنجایی که من می دانم از این جهت درست است که یکی از بسترهایی که با بیماری هلندی به وجود می آید، جذب شدن کارگران و تکنولوژی های جدید از بخشهای صنعتی و کشاورزی به بخش های غیرقابل تجارت است(چرا که سود در این بخش افزایش یافته) که سبب می شود تا صنایع و کشاورزی آسیب ببینند. همچنین این امر سبب می شود تا هنگامی که قیمت های نفت کاهش می یابد، این بخشها به دلیل عقب ماندگی تکنولوژیکی نتوانند، به سرعت، عقب ماندگی که در هنگام افزایش قیمتها برایشان به وجود آمد را جبران کنند چرا که تربیت نیروی کار ماهر و کسب تکنولوژی نو و یادگیری آن زمانبر است.که اصولا هزینه بیشتری برای این صنایع ایجاد می کند. همچنین در این سیستم به دلیل افزایش نرخ تورم داخلی، دستمزدها هم افزایش می یابند که سبب افزایش هزینه های تولید می شوند. اما سخن شما هم به نظر من درست است، چرا که افزایش قیمت های برخی از این کالاهای غیرقابل تجارت در هزینه تولید می آید و کاملا قابل تحیلل است در این چارچوب.
البته مسیله مهمی که هست این است که مکانیسم بیماری هلندی در مقالات جدید چندان جدی گرفته نمی شود و خیلی ها اصلا آن را معنی دار نمی دانند. چرا که دولت ها نرخ ارز اسمی را به گونه ای غیرواقعی تنظیم می کنند که عملا مخالف این جریان عمل می کند.
خوشحال می شوم این بحث ادامه داشته باشد. تا این مبحث روشن تر شود.
Thank you for your quick response, it was very helpful. So can we reach the conclusion that the main channels through which real exchange rate appreciation hurts the exports sector is by increasing the production costs?
—————————-
صادق: دقیقا نمی دانم که می توان این را گفت که اصلی ترین کانال هزینه های تولید هستند یانه. حداقل من در مقاله ای ندیده ام چنین چیزی صریحا گفته شود. بلکه مکانیسم همان است که بحث شد.
ولی کسی که می تواند خیلی به شما کمک کند، آقای فرزانگان است. ایشان در این خصوص کارهایی کرده اند و فکر می کنم بتوانند پاسخ این سوال را بدهند.
Unfortunately, I don’t know this gentleman. It would be glad if you could give his contact. In addition, I am currently, working on an essay which focuses on development and the institution of market, may I email you and ask for some hints? I would HIGHLY appreciate it if you could give me some ideas. The essay mainly deals with the merits of the privatisation (seeing liberalisation as a prerequisite of it) and liberal economy. I also emphasis on how having natural resources can impede the process of privatisation? Thanks again for your response.
———————————-
صادق: محمدرضا فرزانگان وبلاگ http://mrfarzanegan.blogspot.com را دارد.
در باقی موارد هم در خدمتم البته با تاخیر!
http://mohammadinlondon.blogfa.com/post-98.aspx
Salam Iverson
feel free to contact me at: mr_farzanegan@yahoo.com
ps: Thanks to Sadegh for initiating this discussion
آقای الحسینی
سلام
نمی دانستم وبلاگ دارید وگرنه زودتر به آن مراجعه می کردم. به هر حال خوشحالم که شما از اهالی دنیای وبلاگ ها هستید. امیدوارم همواره موفق باشید. یک بار که همدیگر را دیدیم یادم باشد و یادتان باشد که کلی سؤال درباره ورود به به مباحث علم اقتصاد از شما بپرسم. به کلی فهرست منابع برای خواندن هم احتیاج دارم.
موفق باشید
فاضلی
—————–
صادق: در خدمت شما هستم جناب آقای فاضلی.
همچنین متشکرم از دوستی که لینک وبلاگ شما را در مطلب معرفی کرده بود. البته ایشان به امید انتقاد بنده بر آن نوشته احتمالا این کار را کرده بودند که اگر وقت باشد حتما چیزی در این خصوص می نویسم. شاید هم به این خاطر که ما و غریبه با هم جنگ و جدالی طولانی و …. داشتیم. بهرحال خوشحال شدم.
آقا این لینک کنفرانس اقتصاد ایران دیگه کار نمی کنه! حتی آدرس ایمیلشون هم مشکل داشت و برگشت می خورد . فکر کنم از برگزاری کنفرانس صرفنظر کردند!!
———————
صادق: آره من هم هرچی چک کردم و گشتم و سرچ کردم هیچی پیدا نکردم!! خیلی مسخره است! ما رو بگو که چکیده آماده کرده بودیم!!
در کشور مشکلات زیادی وجود دارد که مهمترین آن مسئله کمر شکن تورم است اما از شما که به شکل علمی به مباحث اقتصادی در وبلاگتان پرداخته اید انتظار می رود بدور از گرایش و علایق سیاسی و با تحقیق و مطالعه در گذشته و حال و تنها به عنوان یک کارشناس مسائل اقتصادی به بحث بپردازید نه اینکه با جملات مبتدیانه ای مانند دولت خاتمی بهتر بود یا دولت احمدی نژاد و.. شان این وبلاگ وزین را پایین بیاورید.امروز مشکل اصلی جامعه ما نه بیماری هلندی نه افزایش نقدینگی و…این مشکلات از سالها پیش گریبان ما را گرفته بودند مشکل امروز ما تخریب و کارشکنی در روند کاری دولت نهم است به گونه ای که تبلیغات آنچنان بوده است که برای زمین زدن دولت حتی مردم هم با شایعه پراکنان همراه شده و خود از عوامل اصلی افزایش بهای کالاها و خدمات شده اند!کافیست کمی به صحبتها مردم در مترو و اتوبوس و… گوش دهید آنگاه خواهید دید قیمتها را چند برابر قیمت موجود در بازار به هم اعلام می کنند و با صحبتهایی دولت را ناتوان در اداره کشور معرفی می کنند که این خود راه را برای سود جویان باز می کند که قیمتها را بالا ببرند چرا که مردم خود قیمت کالاها را اینگونه اعلام می کنند!نام این بیماری چیست؟آیا غیر از این است که عده ای که منافع اقتصادیشان و یا پستهای سیاسیشان به خطر افتاده این حرفها را در جانعه منتشر می کنند تا با تضعیف دولت از آب گل آلودماهی بگیرند! آیا بهتر نیست همه دست دردست هم برای مبارزه با گرانی متحد شویم؟آیا بهتر نیست بجای شایعه پراکنی و خالی کردن دل مردم واقعیتها را بیان کنیم؟ما همه ایرانی هستیم خاتمی هم ایرانی بود احمدی نژاد هم ایرانی است پس همه با هم از هر طیف فکری و سیاسی منصفانه و تنها از روی عقل و منطق مسائل را تجزیه و تحلیل کنیم و واقعیتها را ببینیم آنگاه به مسائلی مانند بیماری هلندی و نقدینگی و.. بپردازیم.
سلام
من هم مثل بعضی از دوستان در نتیجه گیری با شما موافق نیستم. من خودم دانشجوی سال آخر اقتصاد هستم و در یکی از دانشگاههای مطرح تهران در رشته اقتصاد درس می خوانم. دانشگاهی که اکثر اساتید آن مسئولین بلند پایه زمان آقای خاتمی هستند.( فکر کنم متوجه شدی کدام دانشگاه!) یکی از اساتید که مسئولیت مستقیم برنامه ریزی ارزی و ریالی کشور را بر عهده داشت در دیدار خصوصی با آقای خاتمی به ایشان می گویند که قیمت نفت اندکی بالا رفته (سال آخر ریاست جمهوری آقای خاتمی که نفت همچنان زیر 30 دلار بود) شما دستور می دهید چه کنیم؟ آقای خاتمی می پرسند شما که اقتصاد دان هستید چه نظری دارید؟ می گوید دو راه پیش رو داریم: 1- این پول را بین مردم تقسیم کنید( توزیع مستقیم یا تزریق نقدینگی) که مردم سال آخر وضع مالی بهتری پیدا کنند و شما را دعا کنند! خاتمی: آیا این کار عواقبی هم دارد؟ مسئول مذکور: بله، چند سال بعد تورم نسبتا شدیدی به جامعه تحمیل می شود. خاتمی: راه دوم؟ مسئول: 2- این پول در حساب ذخیره ارزی نگهداری شود تا درآمدی که حاصل از یک ثروت بین نسلی است صرف سرمایه گذاری خارجی شود و اصل و سود این سرمایه به صندوق ذخیره ارزی برگردد. آقای خاتمی راه دوم را برگزیدند به 2 دلیل:اولا مردم بعد ها او را نفرین نکنند و ثانیا دردسر های حاصل از تصمیم اشتباه دولت به دولت بعدی صدمه نزند
حال خودتون مقایسه کنید حسن نیت آقای خاتمی را با تصمیمات احمدی نژاد!
شاید اگر آقای خاتمی می دانست در عرض 3 سال صندوق ذخیره ارزی با نفت بالای 100دلار صفر می شود و کسری بودجه هم داریم سال 83 تصمیم دیگری می گرفت!!!
با سلام و خسته نباشید
خیلی ممنون از مطلب