باز هم ماجرای بنزین و جیره بندی اش

الان توی یک کافی نت مشغول نوشتن این متن{البته پیش نویس این متن} هستم. (در حالی که باید به محل کار برمی گشتم). می دانم که اگر با این افکار پریشان بروم، یک غائله ای درست خواهم کرد و …

1 داستان از این قرار است که پدر ما کارت سوختش را روی پمپ بنزین جا می گذارد و پس از 3 روز می فهمد که کارتش را جا گذاشته است. خلاصه ماموریت یافتم که بروم و کارت را بسوزانم. به پستی که در تقاطع مطهری و مفتح است مراجعه کردم. عجب اوضاع فاجعه باری است. حدود 30، 40 نفر ریخته بودند و هرکس می خواست داستان خود را تعریف کند، آنهم با عصبانیت و ناراحتی. یکی می گفت که از اول جیره بندی تا بحال، کارت سوختش را دریافت نکرده است، دیگری می گفت دو ماه است که کارت سوختش گم شده و تابحال کارت المثنی برایش نیامده است. دیگری می گفت 4 ماه است که دنبال گرفتن کارت المثنی است(بنده خدا این 3 ماه خیلی بهش دیگر گذشته بود!) خلاصه….
اما یک داستانی، دیگر واقعا شگفتی آور بود؛ یک تعریف کرد که بنده خدایی از روی پمپ بنزینی که ایشان در حال بنزین زدن بوده است، اقدام به ربودن کارت او می نماید!! و تعقیب و گریز و از این ماجراها و بالاخره هم نمی توانند دستگیرش کنند!! و حالا آمده بود تا کارت سوختش را بسوزاند و المثنی بگیرد.
در آخر ما را هم قبول نکردند چون گفتند که باید خود پدر تشریف ببرند!!!
این همه را نوشتم که نشان دهم عوارضی که طرح های دولت مدار و مبتنی بر عقل برساختگرا و البته ناقص آقایان دارد، چقدر گسترده و چقدر غیرقابل محاسبه است.(که البته اگر کاملترین عقول هم اینجا جمع بودند، فرقی نمی کرد، چرا که برساختن و برنهشتن یک نظام مصنوعی اینچنینی عوارض منفی بسیاری دارد، حال حتی اگر این نظام مصنوعی، توسط انیشتین طراحی شده باشد!) شما اگر فقط ساعاتی که از این افراد در این ادارات گرفته می شود و وقتی که از کارمندان گرفته می شود و استفاده از تجهیزات مصرفی و غیر مصرفی را جمع کنید به رقم های نجومی خواهید رسید. هرچند که اینها اصلا قابل بیان با اعداد و ارقام نیستند.
بدیهی است که این صرفا یک مشاهده صرف و البته اندک است، اما می تواند گوشه ای از هزینه های پنهانی که این طرح ایجاد کرده را فاش سازد.

2 راستی شنیدم که کرایه های رشت-تهران به حدود 20 الی 25 هزار تومان رسیده است، در حالی که 6 ماه قبل این کرایه در بدترین و شلوغ ترین روزها، 7، 8 هزار تومان بوده است!! اگر قیمت بنزین یکباره به 500 تومان افزایش می یافت، آیا عوارضش بر روی کرایه ها(یا حداقل کرایه این مسیر) بیشتر از این بود؟؟ (اگر عوارضی که در بالا اشاره کردم و نیز هزینه اجرای این طرح جیره بندی را اضافه نکنیم  )؟ احتمالا نخیر چرا که حساب کردم که حتی اگر راننده ها بخواهند که سودشان را دو برابر کنند، تازه آن هنگام به قیمتی در این حدود می رسیم!! فکر می کنم این امر نشان دهد که عوامل اقتصادی بر مبنای هزینه فرصت ها و نه قیمت رسمی و دولتی و از این گونه چیزها، تخصیص یافته و عمل می کنند.(الان قیمت آزاد بنزین که هزینه فرصت استفاده از بنزین است از 450 تا 600 تومان است). بنابراین افسوس باید خورد که یکبار دیگر امکان اعمال یک سیاست درست اقتصادی از ما گرفته شد.

3- حلزون در پست ماجرای بنزین و یک دولت کامنت گذاشته است که:» اما با اینکه جیره بندی، اصلا در این خصوص محلی از اعراب دارد یا نه، مشکل دارم » منظورش از «در این خصوص » هم در خصوص کاهش مصرف است. باید بگویم که اگر نگاهی به خیابان ها بیاندازیم و نگاهی هم به آمار منتشر شده و نگاهی هم به لایحه واردات بنزین، می بینیم که در عمل هم طرح جیره بندی در خصوص کاهش مصرف بنزین محلی از اعراب ندارد. اما در نظر هم که کالاها با توجه با افزایش یا کاهش قیمت است که دچار کاهش یا افزایش مصرف می شوند، نه با جیره بندی!!

خسته شدم بس که از این طرح های احمقانه نوشتم. به زودی در خصوص وبلاگ نویسی و چیزهایی بهتر می نویسم

این نوشته در Economics, iran, politics, کاتالاکسی, آزادی, اقتصاد, اجتماعی, بازار آزاد, جامعه, خاطرات, دولت, زندگی, سیاست ارسال شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

14 پاسخ برای باز هم ماجرای بنزین و جیره بندی اش

  1. محمد :گفت

    در شهر ما قبل از جیره‌بندی کرایه آژانس 500 تومن بود و الان شده 1700 تومن!
    بنزین آزاد را ابتدا می‌شد از تاکسی ها گرفت اما الان با گذاشتن مبصر بالا سرشان دیگر بنزین نمی‌دهند اما این وسط بازار برای وانتی‌ها داغ شده و بنزین را به همان قیمتی که گفتید می‌دهند. ما سر و کارمون با وانت خیلی زیاده، قبلا وانتی‌ها کارتشان را به ما می‌دادند و هزار جور تخفیف و قربون صدقه تا کار را بهشون بدیم اما الان ورق برگشته ما باید منتشان را بکشیم!
    —————————–
    صادق: منت بکشیم{!!} این گویا تقدیر ماست! مرسی بابت اطلاعاتت، خیلی خوبه که بتونیم این اطلاعات رو همینطور بپراکنیم؛ خیلی اثرات می تواند داشته باشد!!

  2. سلام دوست عزیز خیلی دلم پره خیلی …
    ما دلخوشیم به دانستن دلخوشیهای دیگران . ما محکومیم به حماقت های دیگران . ما بد بختیم برای پیشرفت دیگران . ما با یکدیگر درگیریم برای اسودگی دیگران . ما مشغولیم برای انجام کارهای ………………..
    ما و ما هیچ وقت از 100 درصد زهنمون نمیتونیم برای چیزای خوب استفاده کنیم !

  3. nilofarzahadi :گفت

    فکر کنم ذهن درسته نه زهن

  4. bizbloger :گفت

    بخاطر سلامتي خودت بس كن اين قصه ميخ بر سندان كوفتن را كه آن چيزي كه البته به جائي نرسد فرياد است!

  5. havvaa :گفت

    دولت هم همينجوري به حرف ملت گوش ميده . مثل نيلوفر خانوم : فكر كنم ذهن درسته نه زهن

  6. yek mard :گفت

    من هم ديروز يه ماجراي جالب شنيدم. بيچاره‌اي اومده بود كارت المثني بگيره، داد داشت كه برايش دو تا المثني صادر شده. اوليشو را كه گرفته دو روز بعد كارتش سوخته، مراجعه كرده بهش گفته‌ان كه چون دو تا بوده يكيشو سوزوندن، ديروز هم ده روز بود كه دنبال گرفتن دوميش بود كه معلوم نبود كجاست. بهش گفتم خوش شانسي، حس كردم مي‌خواست كتكم بزنه، دور شدم.
    سعي كن خون‌سرد باشي، استفاده از تشت آب سرد هم جواب مي‌ده.
    ———————–
    صادق: کار ما از تشت گذشته… مرسی

  7. Mohammad :گفت

    Any body has updated information about smuggling of gasoline after rationing? I think that smugglers have substituted Gas-oil instead of gasoline.

  8. Mohammad :گفت

    http://www.jihadwatch.org
    —————-
    صادق: مرسی.. آقا چرا پس فارسی نمی نویسی. مگر راه نیفتاد؟
    در مورد گازوییل هم بگویم که من هم شنیده ام و البته گزارشی هم در این خصوص تلویزیون نشان داد. اطلاع دیگری ندارم. که البته تو خودت در پیدا کردن آمار، حرفه ای هستی! دست ما را هم بگیر

  9. bizbloger :گفت

    مطلبي كه برات نوشتم بخون!
    ——————-
    صادق: مرسی بیز بلاگر گرامی. باز هم می گویم که ایدون باد!!(البته باور نکن!)

  10. bizbloger :گفت

    حداقل حسن چنين ديدگاهي اين است كه آرامش ذهن ما ملعبه اين اوضاع نمي شود!
    ———————-
    صادق: منظورت اینست که آرامش ذهنی را نمی توانیم بدست آوریم دیگر؟؟! چون آرامش ذهن را سالهاست که دیگر درک نمی کنم. و فکر می کنم غالب دوستان هم چنین حالتی را داشته باشند.

  11. grayidea :گفت

    حالا مونده كه ابعادش معلوم شود !
    ————————
    صادق: دقیقا همینطور است. مرسی

  12. Mohammad :گفت

    ایدون باد یعنی چی_
    ————————-
    صادق: من در معنای » اینگونه باد»، «امیدوارم اینگونه بشود» و از این چیزها به کار می برم. الان فرهنگ دم دستم نیست.(راستی من چرا در خانه هم فرهنگ ندارم؟ البته کتاب فرهنگ!! آن یک فرهنگ را که نداریم خلاص!)
    راستی محمدرضا دارم چیزی در خصوص توزیع مستقیم نفت به مردم می نویسم که تا عصر روی وبلاگ قرار می دهم. خودت رو برای انتقادات محتمله ای که بر این طرح داری آماده کن.

  13. میترا :گفت

    جانا سخن از حال ما می گویی
    ما هم با شما همدردیم ما هم نیمه شعبان یعنی حدود یکماه پیش کارتمان را در 30کیلومتری تهران (جاده اصفهان )در پمپ بنزین جا گذاشتیم ظرف 5دقیقه نه خبری از کارتمان بود نه جایگاهدار بنزین -بماند الان حدود 5/1ماهه که میریم پلیس +10هیچ خبری نیست حالا هی تبلیغ هی 100لیتر اضافی ،چه فایده جدا کجا باید شکایت کنیم از کجا پیگیر باشیم تعداد در خواستهای کارت المثنی کم هم نیست این بهای سنگینی هست که بخواهیم از همان جایگاهدارای خدانشناس سهم بنزینمان را 5-6برابر با قیمت 500-600تومان آزاد بخریم ؟

  14. حلزون :گفت

    صادق عزيز درمورد جمله آخرت بايد بگم كه اگه مي گفتي سهميه بندي سبب انحراف تخصيص منابع مي شود بهتر بود نه اينكه سهميه بندي مصرف را كاهش نمي دهد چطور ممكن است يك كالا را جيره بندي كنيم و مصر تغيير نكند.
    ——————–
    صادق: آقا عوامل انحراف اجرايي در اين طرح شامل حجم عظيمي كه به استانداري ها بنزين در اختيار داده شده و فساد و از اين دست امور را هم كنار بگذاريم؛ بحث من روي عوامل انفرادي و نيز رويكرد و كنش جمعي است كه باعث مي شود تا دولت مدام مجبور شود به انحا و اقسام مختلف يا سهميه ها را افزايش دهد و يا عيدي و …. دهد….

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s