در روزنامه سرمایه: «به نظر من شاه به شكلهاي مختلفي سوسياليست بود. رضاشاه هم همينطور. آنها هيچگاه به آزادي اقتصادي اعتقاد نداشتند. اين را از متون و مستندات مختلفي كه وجود دارد ميتوان تاييد كرد. رضاشاه انحصارات دولتي را درست كرد. پنبه، تنباكو، غله، قند، شكر و چاي را دولتي كرد. در زمان شاه هم به همين ترتيب. حتي وقتي درآمد نفت بالا رفت و وضع دولت خوب شد تعدادي مدرسه و دانشگاه خصوصي هم كه ايجاد شده بود، دولتي شد. اين كه شاه افكار سوسياليستي داشته را ميتوانيد در مستندات مختلفي پيدا كنيد. خود او كتابي نوشته به نام ماموريت براي وطنم. در اين كتاب ميتوان اين مستندات را پيدا كرد. در كتاب آزاديخواهي نافرجام كه با دكتر غنينژاد نوشتهايم از شاه نقل قولهايي آوردهايم كه نشان ميدهد او افكار كاملا سوسياليستي داشته است. نهتنها خود شاه بلكه حتي اگر به كتاب خاطرات دكتر عاليخاني كه وزير اقتصاد آن دوران بود، نگاه كنيد، او هم گفته كه افكار شاه سوسياليستي است. يا كساني مثل جلال آل احمد كه انتقادي نگاه ميكند ميگويد شاه افكار خود را از ما دزديده است. افكار خليل ملكي و گروه آنها را. بنابراين به هيچوجه اينطور نيست كه قبل از انقلاب اقتصاد آزاد حاكم بود. كنترل قيمتها به صورت اداري و با فشار اعمال ميشد. همه چيز دولتي بود. صنايع بزرگ دولتي بود. نسبت به سرمايهداران نظر خوبي نداشتند. اگر به خاطر داشته باشيد اولين فرار سرمايه بعد از اين اتفاق رخ داد كه به دستور شاه برخي از سرمايهداران را به دليل شدت گرفتن تورم، دستگير كردند. در حالي كه ميدانيم تورم در همه جاي دنيا هيچ مقصري ندارد جز خود حكومت و دولت اصلاحات ارضي كه انجام شد و بحث مشاركت كارگران در سود كارخانهها كه مطرح شد، همه ايدههاي سوسياليستي بود. گاهي اوقات كه به گذشته نگاه ميكنم، ميبينم كه برخي از آنها كارهاي خوبي بود. من به اين نميپردازم. مثلا اصلاحات ارضي به نظر من كار خوبي بود اما نه به لحاظ اقتصادي بلكه به لحاظ اجتماعي چون از نظر اقتصادي، سياستهايي كه شاه به كار ميبرد بيشتر مشابه سياستهاي پرون در آرژانتين بود و بخش كشاورزي كشور را ذليل كرد. او فكر ميكرد اگر محصولات كشاورزي ارزان باشد و كارگران به شهر بيايند، چون مواد غذايي ارزان است، كارگران شهري كه همان روستاييان مهاجر هستند كه به شهر آمدهاند، دستمزد پايين خواهند گرفت; از اين رو به سرعت و با شتاب ميتوان كشور را صنعتي كرد. در حالي كه اينها يكسري ايدهء شكستخوردهء توسعه است كه در كشورهايي مثل ايران و آرژانتين و غيره پياده شده است. خود بانك جهاني اينها را مطرح و پياده ميكرد كه به هيچوجه با يك اقتصاد آزاد هماهنگي و همخواني نداشت، بنابراين هيچوقت تا كنون اينطور نبود كه اقتصاد ايران آزاد باشد.» ادامه ) باز هم سهمیه بندی و اعلام نشدن نرخ آزاد بنزین :با پايان سهميه بنزين مسافربرهاي بين شهري مازندران كرايهها دو برابر شد !يكي از جايگاههاي عرضه سوخت ايلام به جاي بنزين، آب فروخت!مشکل سهمیه بندی بنزین برای اموات!این داستان ادامه دارد ….
مختصر
صادق الحسيني؛
sadegh alhosseini
ایمیل:eco AT alhosseini.org-
صفحه
-
پست های اخیر
اقتصادی
- محمد طاهری
- مشق اقتصاد
- مصیبت منابع
- نگاه آزاد
- چارچوب
- یک لیوان چای داغ
- کافه اقتصاد
- پاریس، اقتصاد و …
- پساسرمایه داری
- اقتصاد خودمونی
- اقتصاد خرد، بازار، خانوار
- اقتصادانه
- اکونومیست
- بازار و سیاست
- تالارهای گفتگوی اقتصادی
- حسین عباسی
- خاکریز اقتصاد
- دوستدار سقراط
- دکتر جواد صالحی
- دگردیسی مشغولیت ها
- دست نوشته های یک اقتصاددان
- رستاک
- سمینارهای اقتصادی شریف
بایگانی
آمار بلاگ
- 376٬635 بازدیدکننده